ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال و منزلتى نیست در نظر قدر با کمال محمد میلاد نور مبارک
مادرم پیامبری بود ... با زنبیلی پر از معجزه یادم نمی رود در اولین سوز زمستانی النگویش را به بخاری تبدیل کرد...!
ختم رُسُل به سوی جنان میکند سفر / جان جهانیان ز جهان میکند سفر ریزید خون ز دیده که در آخر صفر / کز پیکر وجود، روان میکند سفر رحلت نبی رحمت تسلیت باد
به گلها بگویید به اشک ژاله، رخ بشویند و بلبلان را به نوحه خوانی بخوانید که پیامبر باران، امشب دیگر نمی خندد