متن پیامبر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پیامبر
وقتی پدر خسته میآمد سمت خانه
وقتی که شاکی بود از دست زمانه
وقتی به دستش بار سنگین داشت، مادر ـ
یک "یا علی" میگفت از دل ، عاشقانه
عطر خوش نامت که میپیچید در باد
در سجده میافتاد گل هم بی بهانه
دست پر از مهرت همیشه بر سرم...
*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
گفت پیغمبر بیفزایید، بر فرزندِ ناب
تا تفاخرها کنم بر امّتِ اهل کتاب
*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
چون تبسم
تکرارم کن
در خلوتِ حضورت،
اینجا
نگاه
زبانِ واژه هایِ ناگفته است
و دست
پیامبرِ واژه هایِ نامکتوب.
من پیامبری را می شناسم که هرگز مبعوث نشد ،بی کتاب است اما از دستانش معجزه می ریزد
نگاهش اعجاز دارد
کلامش زنده می کند
آن پیامبر در آینه ، دعوتم می کند به خدایی ایمان بیاورم که بخشی از من تنهایش را به من بخشید تا «ما» شویم
آن...