پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ما مثل هنرپیشهای هستیم که بدون تمرین ، بدون نمایشنامه و بدون کسی که پشت پرده در گوشش بخواند چه کار باید بکند ، به صحنه کشیده شدەایم! مجبوریم خود تصمیم بگیریم چگونه زندگی کنیم ......
فکر کردم همهمان در داستانی عجیب زندگی میکنیم. با وجود این اکثر آدمها معتقدند که این دنیا کاملا طبیعی است و یکسره دنبال چیزهایی هستند که غیرطبیعی باشد، مثل فرشته و آدم فضایی؛ تنها به این دلیل که نمی توانند ببینند دنیا خودش یک معمای بزرگ است. احساس میکردم با بقیه فرق دارم. فکر میکردم دنیا خودش یک رویای عجیب است. ...به نظر من این موضوع هم خودش معمای بزرگی است که آدمها صبح تا شب این طرف و آن طرف میدوند و فعالیت میکنند. بدون اینکه فکر کنند از کج...
اینجا کودکی مشغول ساختن قلعه شنی است. او قلعه ای میسازد از دیدنش لذت میبرد و بعد آن را خراب میکند و دوباره شروع به ساختن میکند. تاریخ جهان در اینجا به ثبت رسیده و رویدادهای مهم در این محل به وقوع پیوسته است. در اینجا زندگی مثل دیگ جادوگران در جوش و خروش بوده، در اینجاست که وزش باد زمانه را به نوسان درمیآورد. تاریخ ساخته و باز خراب میشود. ما با جادو میآییم و با فریب میرویم. همواره چیزی در کمین نشسته است تا جای ما را عوض کند. زیر پای ما سف...
روزی یک آتنی نزد پیشگوی معبد دلفی رفت و از آپولون پرسید که داناترین مرد آتن کیست؟ پیشگو گفته بود که سقراط داناترین مرد آتن است. وقتی این حرف به گوش سقراط رسید تعجب کرد، چون همیشه میگفت چیز زیادی نمیداند. اما وقتی با افرادی که به نظر میرسید از او باهوش تر و داناترند حرف میزد، میدید که حق با پیشگوی معبد دلفی است. فرق سقراط با بقیه این بود که آنها دلشان به دانش اندکشان خوش بود و حتی با اینکه چیزی بیشتر از سقراط نمیدانستند خود را دانا میپنداشت...
نیهیلیست کسی است که عقیده دارد، هیچ چیز معنی ندارد و هر کاری مجاز است. اما سارتر عقیده داشت زندگی باید معنایی داشته باشد. ولی خود ماییم که به زندگی معنا می دهیم. وجود داشتن به معنای آفریدن زندگی خود است....