زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته به جاست. خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.
غمگینم... همانند دلقکی که روی صحنه چشمش به عشقش افتاد که با معشوقش به او می خندیدند....!
ما مثل هنرپیشهای هستیم که بدون تمرین ، بدون نمایشنامه و بدون کسی که پشت پرده در گوشش بخواند چه کار باید بکند ، به صحنه کشیده شدەایم! مجبوریم خود تصمیم بگیریم چگونه زندگی کنیم ...