تا ببینم روی ماهت را نمی دانم چرا لرزه افتد بر تنم، ای بی وفا، ای بی وفا با خیال روی تو، من روز و شب سر می کنم بلکه یک شب دیدنت گردد نصیبم، دلربا! گر بهاران، گر زمستان، دیدنت روزی شود من به شکرش اندر آیَم، تا شود...
چشم تو می کده ی خواجه ی شیراز من است!... تپشِ قلب تو معنای سرآغاز من است!... هوس بوسه به لب های تو کرده دلِ شعر لبِ تو چشمه ی موسیقی طناز من است!... گردآب