پنجشنبه , ۸ آذر ۱۴۰۳
صدای گامهای تو نفس زندگی من استبا دلم قدم بزن با تو تشنه یِ زندگی ام ️️️...
بر لبانمنامی برای تمام فصلها باش!️️️...
خوشبختیداشتن آدمیه که حتی از راه دور هم حالت رو خوب کنه️️️...
الان خیلے دلم مےخواد دلتنگم بشے️️️️...
Everyone needs oxygen to breathe, I need you.همه برای نفس کشیدن به اکسیژن نیاز دارند،من به تو️️️...
می آیی.. نفس به شماره می افتد..می روی.. نفس می گیرد...بندِ تو است زندگی...️️️...
دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از ایندیگر هوایِ دلبرِ دیگر نمیکنم…️️️...
Dont be such kind, I cant tell I Love you once a second..انقدر مهربون نباش خب ؛من که نمیتونم هرثانیه بهت بگم عاشقتم !️️️...
معنی با تو بودن برای من به سلطنت رسیدن است.چه قدر در کنار تو مغرورم! ...
وز پیِ دیدن اودادنِ جان کارِ من است️️️...
او خودش ناب ترین ماه زمین بود ولی; پزسه در تارترین کوی رقیبان میزد ...️️️...
من به هر راه روم ساکن آغوش توام...️️️...
The sound of your heart is my favorite song.صدای قلبت، اهنگ مورد علاقه ی منه.️️️...
از من نپرس چه خبر؟!چیزی جز تو مهم نیست!...
نمیتونم دلایلی رو که چرا انقدر دوست دارم رو بشمارم️️️...
تا ابدیت دوستت دارم...
مرد بودن قانون داردالکی نیستباید محکم باشیباید باتمام توانت تکیه گاه شویباید درد دل بشنویآرامش ببخشیباید بغض هایت را بخوریباید سنگین باشیباید پدری کنی...
عاطفه ای که شهوت باشد،به محض آنکه درک واضح و متمایزی از آن حاصل کنیم دیگر شهوت نخواهد بود.اسپینوزا...
اگر به خود اجازه دهید که مورد استفاده قرار بگیرید و یا بازیچه ی دستِ دیگری باشید،این کار نشانه ی عشق نیست؛در واقع خیانت است.شما به او اجازه میدهید که عاداتِ غیر انسانیِ خود را گسترش بدهد.گری چاپمن | 5 زبان عشق...
لقمان را گفتند حکمت از که آموختی؟ گفت از نابینایان که تا جای نبینند پای ننهند.سعدی...
موسیقی شروع به نواختن میکند. عجیب آن است که احمقهایی هستند که در هنرهایِ زیبا تسلّی میجویند. مثلِ عمّه بیژوایِ من که میگفت طفلک عمویت وقتی که مُرد نوازندگیهایِ شوپن خیلی به دادم رسیدند. و تالارهایِ کنسرت لبریز از آدمهایِ تحقیرشده و آزردهای است که چشمهایشان را میبندند و میکوشند چهرههایِ رنگپریدهشان را به آنتنهایِ گیرنده مبدّل کنند. به خیالشان صداهایی که میگیرند به درونشان جاری میشود؛ شیرین و خوراکدهنده. و رنجهایشان مانندِ رنجه...
کسی که تابویی را نقض میکند، خودش در اثر این عمل به تابو مبدل میشود. زیگموند فروید | توتم و تابو...
آدمیزاد یه سری کارها رو میکنهشرمنده عقلش نشه...بعدش شرمنده دلش میشه.....
فقط تبر نیست که به درخت آسیب میزند.آب که پای درخت نریزی، میخشکد.از درون میپوسد و خالی میشود.آنوقت به کوچکترین بادِ خزانی فرو میریزد.عاشقانهها همیشه که با زخم جفا و خیانت سرنگون نمیشوند، بیشترشان آب نمیخورند.همان دوستت دارمهای هر روزه، همان نگاهها و ملاحتها، همانها پایشان ریخته نمیشود که میمیرند.کمکم،آرام......
چشم واکردم و دیدم که خدایم تو شدی...
تو میشی اولین نفری که آخرین بار از ته دلم عاشقش شدم...
آنهایی راکه درزندگیت نقشی داشته اند ودرهمه حال کنارت بوده اند را دوست بدار...نه آنهایی که فقط برایت نقش بازی کرده اند!!....
پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی......
اینجا تمام حنجرهها لاف میزنند هرگز کسی هر آنچه که میگفت آن نبود...
در ژاپن وقتی یک ظرف میشکند، آن را دور نمیاندازند، بلکه بر اساس یک باور و هنر باستانی که از اجدادشان به ارث برده اند، شکستگیها را به شیوه خاصی مرمت میکنند. آنها قطعات شکسته را با پودر طلا به هم میچسبانند. ژاپنیها معتقدند که وقتی چیزی دچار صدمه میشود و آسیب میبیند بسیار زیباتر از قبل میشود. این هنر سنتی ژاپن، اتصال طلایی یا کینتسوگی نام دارد.کینتسوگی بر مفاهیمی مانند پذیرش کمبودها و شکستها در زندگی، ادامه دادن، ناامید نشدن و خارج ...
هر رنگی که می خواهی باش حتی سیاه! ولی یکرنگ باش....
بگو،به خاطره هایت دگر خیالی نیست،شب گذشته دلم را عصب کشی کردم......
تف به این تنهایی که داره با اینترنت پر میشه لایکم نکردی نکردی ولی تف یادت نره...
هوا ناخوش!صدای کلاغ......
به رغم خویشمقصود من از خدا توییدر آغوش گرفتنِ تمام دوستداشتنیهاو باقی ، تاسی است که میریزندبا دستانِ تو همراه میشوملبانت را میبوسمهر جا که باشی لمست میکنمو باقی ، همه پنداری است...
از دیدن رویت دلِ آیینه فرو ریختهر شیشهدلی طاقت دیدار ندارد...
در کالبد خودمبهترین خودمروزگار آفتاب پرست...
دریغ از یک سیبهمه را گاز زدندگناه...
دکمه های شب واماهانگشت نما...
ایستادمچرخ زمان هنوزمی لنگد...
بعضی اشتباهات مثل دومینو میمونه؛کافیه اولین ضربه رو بزنی،دیگه بعدش دست خودت نیست، تا تهش میره.....
خفاشی معکوسمروی فکرهایم راه می رومروی اندیشه هایم آونگ!...
این شعرگوشه ی دامن زنی از ذشتستان استبتکاندش...کام تمام گنجشک های جهانشیرین می شود...
یه وقتایی فراموش کردن بعضیا ،مثل فراموش کردنِ نفس کشیدنه !...
ورتر : برایم شعری بخوان که حالم خوب کند ؛شارلوت : در آغوشت میگیرم، این شعری است کهدوست دارم برایت بخوانم!...
آنقَدَر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شدکاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد تیر دیوانه شد ، مرداد هم از شهر رفتاز غمت ، شهریور بیچاره حلق آویز شد...
زیبایی و سادگی زندگی معمولی را دست کم نگیر ، نمیدانی چه شوقی دارد جست و جوی لذتهای ساده ......
...آغوشتهمانند ِجنگِ ویتنام است!هرکه رفتیا برنگشتیا اگر برگشتدیوانه بود...!️️️...
سه چیز زمانِ زیادی پنهان نخواهد ماند :- خورشید- ماه- حقیقت...
.حس و حالِ این روزا خیلی فرق کردهقلبم داره میخنده لبم داره میخندهخوشحالمدارم تجربه ش میکنم چیزیو که فکر کردم دیگه شدنی نیست...آرامش دارم کنارت همه چی در کنارت یه جوره عجیبی قشنگه شاید خیلی زود بود برایِ این احساسولی انقدر دلم برات رفتهکه دلم پر زد فقط بنویسم و داشتنتو تو دنیا جار بزنممرسی که هستی، دلیلِ لبخند و آرامشِ این روزایِ منمهم نیست آخرش چی میشه مهم اینه که الان دارمت وامیدوارم تا همیشه باشی کنارم عشقِ من...