متن کوتاه زندگی

می‌توان:
جریان نبض زندگانی را
در دستان پینه‌بسته‌ی پدر
در سینه‌ی صاف مادر
و در نگاه‌های بی‌گناه کودکان شهر
با آبیِ چشمانی عاشقانه
و سبزیِ نگاهی ژرف
به تماشا نشست.

رفتی به سرِ زندگی خود؛ دلِ من هم،

باید برود بی تو زند سرد، نفس را.

زندگی را زیاد جدی نگیر!
چون هرگز زنده از اون بیرون نمیری

مهربان باش
ولی این تصور را نکن
که همه آدم ها خوش قلب هستند و نیت پاکی دارند.

آه زندگی
زندگی
از چهار طرف تماشایت می کنم
و چیزی نمی بینم

این را عمیقاً درک کن که؛
لحظاتی که اکنون زندگی می کنی،
تمام دارایی توست.

قمار بی برنده ایست قمار تلخ زندگی

با قلبی آهنی به جنگ زندگی بروید.
زیستن نوازش شدن نیست.

زندگی روز و شبش از غم نشمرده پر است

آیا آنگونه زندگی می کنی که بخواهی
این زندگی را بی نهایت بار تکرار کنی؟

زندگی بی عشق یعنی باتلاق آرزو
بی تو رود زندگی مرداب باشد بهتر است

زندگی طوفان سختیهاست اما چاره چیست؟
در دل طوفان شبیه بادبادکها برقص

زندگی بدون ماجرا،شاید امن و بی خطر باشد
ولی این نوع زندگی نه بافت دارد و نه رنگ

همیشه میشه تو گذشته یه لحظه ی قشنگ پیدا کردو به امید تکرارش به زندگی ادامه داد

این دو روز زندگی روی مدار سرعت است
لحظه دلتنگی اما ثانیه یک ساعت است

ما در این تنها نوبت زندگی مان
آمده ایم برای عشق ورزیدن و از دست دادن

دو روزه فرصت وهمی که زندگی نام است

گر از هوس گذری بی ملال می گذرد

یک لحظه زندگی تو از دست می رود
وقتی کسی که هستی تو هست می رود

هر لحظه ای را که از دست می دهیم،
لحظه ای است که آن را زندگی نکرده ایم.

خوشبختی به چقدر داشتن نیست
به چقدر لذت بردن از زندگیست...

اگر بتوانی هوشیارانه زندگی کنی، به سادگی می توانی در هر کجا معجزات را ببینی!

آن ها که اهل صلحند بردند زندگی را

وین ناکسان بمانند در جنگ زندگانی

زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش

نیست امید که همواره نفس بر گردد

زندگی حلال کسانی که عاشقند