هی خاطره هامونو مرور میکردم...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن فرشته مقتدر
- هی خاطره هامونو مرور میکردم...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
هی خاطره هامونو مرور میکردم
هی میخواستم لبخند بزنم
هی اشکام می ریخت...
راستش وقتی فهمیدم دیگه نمیتونم بخندم
خواستم ازت متنفر شم ولی نشد نتونستم...
این اواخر اونقدر همه چی سخت بوده احساس میکنم مدتیه
که آدم دیگه ای داره این وضع رو تحمل می کنه
من باید قبلا مرده باشم.
فرشته مقتدر
ZibaMatn.IR