متن فرشته مقتدر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات فرشته مقتدر
حرف زیاد دارما
ولی هیچ کلمه ای پیدا نمیکنم که حال الانم رو توصیف کنه.
من خیلی دلتنگ تر از اونم که بخوام
با جمله « دلم برات تنگ شده » توصیفش کنم.
وقتی فکرشو میکنم دیگه نیستی
احساس خفگی بهم دست میده بد قلبمو به درد میاره
هیچوقت نفهمیدم...
اونقدر دوسش داشتم که
هرروز بارها به خدا میگفتم قربونت برم من
چه خوبه که آوردیش تو زندگیم
ولی با کارایی که باهام کرد
روم نمیشه ازش با خدا حرف بزنم
روم نمیشه بگم همه اون دوست داشتنا الکی بود
روم نمیشه بگم گول خوردم
فقط بغض میکنم بی صدا...
می دونی خیانت با آدم چیکار می کنه ؟
آروم تو خودت مچاله میشی
بدون سروصدا همه وجودت از هم میپاشه
تا آخرین لحظه زندگیت هم یادت نمیره
همش با خودت میگی مگه من چی کم داشتم ؟
مگه گناه من چی بود؟ اشتباهم کجا بود ؟
کاری باهات می...
هیچوقت فکر نمی کردم برسم به جایی که
قلبم به عقلم التماس کنه دیگه بهت فکر نکنه
دیگه خاطراتت رو ورق نزنه
دیگه تورو بهش یادآوری نکنه
هرجا میرم هرکار میکنم نمیتونم عادی زندگی کنم
میترسم از فردا ، میترسم از آدما
میترسم ازینکه دیگه اعتمادی برام نمونده
میترسم هیچ...
یه جا علی ضیا میگه
کسی از رابطه خارج میشه که
نفر بعدیش رو روی نیمکت ذخیره ها نشونده باشه
و گرم کرده باشه...
ولی منی که از رابطه خارج شدم
اینو قبول ندارم
چون من همونی بودم که
رو نیمکت ذخیره ش نشونده بود
و وقتی متوجه این موضوع...
تموم اون وقتایی که من اشک می ریختم
و تو با یکی دیگه میخندیدی
تموم اون وقتایی که من قلبم درد داشت رو تخت مچاله شده بودم
و تو کنار یکی دیگه حالت خوب بود
تموم وقتایی که من دلتنگت بودم
و تو دستای یکی دیگرو گرفته بودی
شاید یه...
اولش خیلی ناراحت شدما
ولی بعدش که فکر کردم دیدم
بودنت چی به زندگیم اضافه کرد
که نبودنت ناراحتم کنه؟!
اینوسط فقط من بودم ، همش من بودم
اونی که عاشق بود من بودم
اونی که وجودشو گذاشت وسط من بودم
می دونی اونقدر بودم که نذاشتم نبودنم حس شه...
من همیشه تظاهر کردم که فراموشت کردم
حتی بارها خودمو گول زدم که دیگه جایی تو قلبم نداری و دلم برات تنگ نمیشه
اما هر اتفاقی که تو زندگیم افتاده یا هرکاری رو انجام دادم همه وجودم آرزوش بوده که کاش تو هم بودی
و خب این یعنی هنوزم ادامه...
داشتم با خودم فکر میکردم که چی بگم بهت تا بتونه تورو توصیف کنه
بعد به این نتیجه رسیدم که تو مثل یه خونه ای.
خونه ای که وقتی از همه جا خسته میشم دلم میخواد پناه بیارم بهش.
تو یه دلگرمی بزرگی که هرچقدر سختی پیش بیاد تو دلم...
از لحاظ روحی نیاز دارم صورتمو با دوتا دستات بگیری
تو چشام نگاه کنی و بگی دیدی این دوری تموم شد ، دیدی بلاخره عشق کار خودشو کرد
فرشته مقتدر
بعداز سال ها فهمیدم جز من
پای یکی دیگه وسطه...
اون دختره میدونست نفر سوم رابطه ست
ولی منی که عاشق تر بودم بی خبر بود .
اون می دونست اما موند
چون براش فقط تو رابطه بودن مهم بود
فقط نیازاتش مهم بود .
رابطه مون لانگ بود اما...
مقصر اصلی داستانمون من بودم
وقتی نادیده گرفته شدم بیشتر نزدیکت شدم
وقتی حوصله حرف زدن با منو نداشتی
بیشتر حرف زدم
وقتی دلت نخواست منو ببینی بیشتر عکس دادم
وقتی نخواستی صدامو بشنوی بیشتر ویس دادمو زنگ زدم
وقتی حسی بهم نداشتی اندازه دوتامون دوست داشتم
آره مقصر تو...
یجوری باهات همه چی قشنگ بود که
حتی مغزم یه ثانیه هم نمیتونه به این فکر کنه
اولین هایی که باهات تجربه کردم رو
با یکی دیگه دوباره مرور کنم.
اگه میدونستی رفتنت با زندگیم چیکار می کنه
هیچوقت نمیرفتی هیچوقت...
فرشته مقتدر
شاید هیچوقت سر انتخاب اشتباهم نتونم دیگه انتخاب کنم
شاید دیگه نتونم اونجور که دوست داشتم زندگی کنم
حس الانم حس از دست دادن نیست
حس الانم دردناکه
حس رهاییه ، رهایی از یه انتخاب اشتباه که سال ها
بیخودی داشتم تنهایی میجنگیدم واسه تویی که
میجنگیدی واسه یکی دیگه......
دلتنگی هایم ، اشک هایم ، غر زدن هایم ؛
همه اش بماند برای بعد...
تو از وجدانت بگو؟!
وقتی دست های یکی دیگر را گرفتی،
درد اش آمد؟
یا حالا که با کسی دیگر بلند بلند میخندی
حالش خوب است ؟
اصلا مرا به یاد دارد ؟
دوست داشتنم...
نمی دونم چند شب باید بگذره تا من
دیگه به خودم نگم تحمل کن امشبم میگذره دوباره صبح میشه
و نمی دونم چند روز باید بگذره که
هرصبح ب خودم بگم کم نیار بلاخره شب میاد و تموم میشه امروز ...
نمی دونم چقدر باید اینجوری روزو شبا بگذره تا...
از یه جایی به بعد به خودم قول دادم دیگه قوی باشم دیگه کم نیارم اشک نریزم سمتش نرم .
همه اینکارارو کردم اما یه وقتی یه جایی با شنیدن آهنگی که برام فرستاده بود بغض همه وجودمو گرفت .
چقدر سلول به سلول تنم دلتنگ ش بودن ، چقدر...
هر دوی ما میدونستیم با تموم وجود همو دوست داریم .
اما نمی دونم غرور بود یا چی !
کارهامون برای هم نشونه ی یک عشق واقعی بود
شاید دوتامون منتظر بودیم که یکیمون اعتراف کنه
اما از یه جایی به بعد فهمیدیم که باید بریم و رفتیم...
مثل یه...
تو همون آدمی بودی که دستمو گرفت
و منو از جهنم کشید بیرون
بهشت رو نشونم داد
تموم حس های قشنگ رو
آرامش رو ، خوشبختی رو
ولی آخرش با همون دستات
منو پرت کردی تو جهنمی که
خیلی بدتر از جهنمیه که
ازش بیرونم کشیده بودی ...
فرشته مقتدر
یه روز میاد که من بی حس میشم
زمان دردمو خنثی می کنه
دیگه همه چی عادی میشه
اونروز تو به خودت میای میبینی
هیشکی مثل من دوست نداره
دلت تنگ میشه واسه حرفای قشنگ من
دلت تنگ میشه واسه صدام واسه نوشته هام
واسه همه خاطرات قشنگی که باهم...
ازش خداحافظی کردم و هیچی نگفت
تا صبح چشمم به گوشی بود
منتظر بودم پیامم بده
بگه نرو ، بگه بمون
بگه منم دوست دارم...
ماه ها داره میگذره و من هنوزم منتظرشم...
فرشته مقتدر
یادمه بهت گفتم اگه بری میمیرم.
حالا که داری میبینی زنده م
خواستم بگم مردن این نیست که قلبت نکوبه و نفس نکشی...
گاهی وقتا مردن یعنی نخندیدن ، شاد نبودن ، بی حوصله بودن ، همیشه به یادش بودن...
فرشته مقتدر