در این زمانه ی غریب
محرمان امروز نامحرمان فردایند
و سنگی برای صبوری باقی نمانده
سنگ صبوران کلید به دست در کمین نشسته اند
که مُهر بگشایند از درد دل هایت
تا سنگی شوند و ببارند بر دل غمبارت
دلت که گرفت
فریاد کن در سینه ات
بگذار این درد در سینه ات بپیچد
مبادا اجازه دهی
راهی به بیرون بیابد
بگذار برای همیشه در تو باقی بماند
دلت که گرفت
ZibaMatn.IR