100 متن کوتاه خدا ۱۴۰۳ جدید 2025

من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست
من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست

تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟
می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم...

بگذار
ابر سرنوشت
هرچه میخواهد ببارد
ما چترمان خداست

آنقدر خوب و عزیزی که به هنگام وداع، حیفم آید که تو را دست خدا بسپارم.

و خدایی هست مهربانتر از حد تصور

از بس که خدا عاشق نقاشی بود...
هر فصل به روی بوم، یک چیز کشید
یک بار ولی گمان کنم شاعر شد..
یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید!

خدایا
سرنوشتمو انقدر قشنگ
بنویس که مادرم
از ته دل بخنده

کاش میشد خدا را بغل کرد و بهش گفت مرسی که شیرین ترین خواهر دنیا را به من دادی...

اون ثانیه های آخر
دقیقا همون ثانیه های آخر که نا امید میشی و حس میکنی به آخر خط رسیدی
ببین دقیقا همونجا،
خدا بهت نزدیکتر میشه و همه چیو درست میکنه.

MS

وقتی چترت خداست؛
بگذار ابر سرنوشت
هر چه می خواهد ببارد...

وقتی داری روزهای سختی رو میگذرونی
و متعجبی که پس خدا کجاست،
یادت باشه استاد همیشه موقع امتحان
سکوت میکنه ... .

خدا آن حس زیباست که در تاریکی صحرا، زمانیکی هراس مرگ میدزدد سکوتت را
یکی مثل نسیم دشت آهسته میگوید،
کنارت هستم ای تنها،دلت آرام میگیرد...

آرزوهایم را
به خدایی میسپارم که ...
یوسف را از عمق چاه به پادشاهی رساند
و خدایی ست مهربان تر از حد تصور

خوشحالی یعنی جای انگشت خدا رو لپات باشه

چو بیمار از شفا سرمست گردد
طبیب از فرط شادی مست گردد

خدا شافی و این خود افتخاری است
که دستی با خدا همدست گردد



یکم شهریور؛ زادروز حکیم ابوعلی سینا و ‎روز پزشک برطبیبان عزیز فرخنده باد

اسراف میکنم در دوست داشتنت،
خدا؛
اسراف کنندگان ِ عاشق را دوست دارد.

خیال می کنم تمام وجود ها
نقطه هایی خیالی اند روی نقشه زمان آری همه نقطه ها خیالی اندجز یک نقطه که بُن بستِ کمال روح است وآن حقیقت تنها چه میتواند باشد جزخدا
نویسنده عطیه چک نژادیان

نگران فردا نباش
چون خدا زودتر از تو اینجاست

ایمان داشته باش
خدا چاره ساز است ...

آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیفتد
رویا ببارد
دختران برقصند
قند باشد
بوسه باشد
خدا بخندد به خاطر ما
ما که کارى نکرده ایم

تا خدا باشد نباشد دیگری پس نگو دارد که یار دیگری

انقدر می🥃🍾🍷 بزنم تا اجل آید به سرم 💔🥹

رقص کنان🕺💃🤸‍♀️
عاقبت مست به دیدار خدا خواهم رفت⚰️⚰️😢💔💔🥀🥀🖤🖤

تا خدا هست میان دلمان/
فارغیم از غم آب و غم نان/
زیرِ بارِ نگهِ شب نرویم /
واژه سازِ تبِ ظلمت نشویم/
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)

ساحل دلتو بسپار به خدا... خودش قشنگترین قایقو برات میفرسته!

سکوت میکنم تا خدا سخن بگوید
رها میکنم تا خدا هدایت کند
دست بر میدارم تا خدا دست به کار شود
به او میسپارم تا آرام شوم

نعمت فقط برف و باران نیست
گاهی خدا رفیقی نازل می کند، زلال تر از باران

زلیخا جان یوسفت راستش را بگو...
به خدایت چه گفتی که اینطور پادرمیانی کرد؟؟

هنگامی که خدا انسان را اندازه می‌گیرد متر را دور قلبش می‌گذارد نه دور سرش ...

روز
یا
شب
هر دو زیباست
در چشم خدا

در میان ماهرویان ماهروی من تویی
گر نترسم از خدا گویم خدای من تویی

مثل خدا
تنها
مثل شیطان
مغرور

بعد از خدا تو را می پرستم
روزت مبارک خدای روی زمین

خدای من بامن است...
پس نگران هیچ چیز نیستم..

فقط امیدت به خدا باشه رفیق

به ” خدا ” گفتم : تو را چگونه

میتوانم ببینم , ” خدا ” گفت :

تو من را نخواهی دید اما کسی را

برات گذاشتم که نیمی ازمن است
” مادر “ .

خدا
لب حوض نشسته بود
مادرم
درآیینه دنبالش می گشت

🐺
•° اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا °•

←بنده ی من ، بعد از هر سختی آسونیه ꧇)💕

برای افتادن اتفاق خوب زندگیت
عجله نکن
بسپارش به خدایی که
تمام کارهاش به موقع است...

در این کُلبه در این مَعبد در این مسجد در این خانه در این ویرانه آتش گرفته به دنبال چه میگردی؛ سر بر آسمان افکن خدایت را تو میبینی

Maryam bayani

ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﺩﻭﺳﺘﺖ دﺍﺭﻡ
ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺧﺪﺍ
ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻮﺍﻟﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ :
ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﺘﯿﺪَت...!؟

بزرگی و شکر گزاری را از خدایم آموختم خالق جهان باشی ….

به خانه ی کوچک همچون کعبه قانع باشی…
مخلوق باشیم و بنده در انتظار کاخ
دلمان برکه در انتظار دریا …..

قشنگترین دعایی که کسی در حقم کرده این بوده
خدا پدر و مادرتو برات حفظ کنه...

گذشت میکنم تا آسایش داشته باشم
به فراموشی میسپارم تا لبخند بزنم
سکوت میکنم تا با کسی بحث وجدل نکنم
چشم پوشی میکنم
چون هیچ چیز ارزش ناراحت شدن ندارد
صبر میکنم چون بینهایت به خدا امیدوارم

بارالها، در این دنیا بهر چه آمده ام که گُم کرده ایم راه را، دریاب مَرا که غیر نگاه گرمَت هیچ نخواهم در این دنیا

گاهی اوقات فقط به آسمان نگاه می کنم و میگویم خدایا میدونم که کار تو بود ممنونم!

اونی که دونه میریزه از اونی که
دونه میخوره بیشتر لذت میبره...
معامله با خدا سوخت نداره
دو دوتای خدا هزارتاس

دوست داشتن خدا با همه فرق دارد
پیش ازآنکه چیزی بگویی بی واژه تورا میشنود
نویسنده عطیه چک نژادیان

درجاده ی زندگی گاهی به عقب نگاه میکنم ومی بینم که چقدرخداهمه چیزرا درست چیده
نویسنده عطیه چک نژادیان

تسبیح خداوند را می توان:
در حق حقِ مرغِ حق؛
در هوهوی باد؛
و در سرورِ سروِ آزاد،
پیدا نمود!
زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک دل سروده، کتاب راز و نیاز.

تقدیم به جوانان:
نگاهت را به مهرِ آسمانی کن!
سپاسِ ایزدت، تا می توانی کن!
جوانی و، تنت سالم؛ ببین این را؛
و با ژرفای احساست، جوانی کن!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس.

یہ متن خوندم نوشتہ بود:
انسان ساخته‌ے خداوند است
واے بر ویران ڪنندگانش...
حواسمون باشہ
بہ ڪسے زخم نزنیم
خدا همہ چی‌و میبینہ ...
s...♡

مطمئن باش اگه خدا
آرزویی رو میندازه تو دلت قدرت رسیدن بهشم را بهت میده

من به دنبال خدایی، هستم که مرا با همه دیوانگی ام ناز کند

آرزویم این است
که دلت خوش باشد
نرود لحظه ای از صورت ماهت لبخند
نشود غصه کمی نزدیکت
لحظه هایت همه زیبا و قشنگ
از خدا میخواهم که تو را سالم و خوشبخت بدارد همه عمر

نعمت فقط برف و باران نیست
گاهی خدا رفیقی نازل می کند،زلال تر از باران

پایین تنه دلیلی است برای آنکه چرا انسان خود را به آسانی خدا نمی انگارد.

گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست
حتی گره اخم خدا وا شدنی نیست

کلید قلبت را به خدا بسپار...

هر جا که هستی، نگاهِ خدا سمتت عزیزترینم. زمستونت گرم، یلدات مبارک جانم...

انتهای شب تمام
نگرانیت را
به خدا بسپار
وآسوده بخواب
که خدا تمام شب
بیدار است...

بدون حضور خدا جایی نرو..
به خیالت که به آبادی میرسی؟
نه رفیق...
چراغی که در تاریکی میدرخشد
چشم گرگ است.

معشوقه ی ما یکسره در حال نماز است
عشق است خدایی که خدا داشته باشد .

از
کسی
نپرس
خوشبختی
کجاست
تو بازی کن
نویسنده
خداست .

دستانم نور ؛
چشمانم نور ؛
و من آرامشی بزرگ
از جنس خدا می خواهم

رعنا ابراهیمی فرد

اومدیم اخر شبی با خدا درد و دل کنیم دیدیم نوشته
last seen a long time ago

وخدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد

شکسته های دلت را
به بازار خدا ببر...
خدا پناه شکسته دلان است...

از کودکی بر من آموختن که بر لبانم نام تو را زمزمه کنم و در دلم یادت را زنده نگه دارم؛ خالقا! در کوران زندگی دستانم را بفشار و در مسیر زندگی تنهایم مگذار .....

خدا رو شکر
که تو را دارم بهترینم
خدا تورو برام حفظ
کنه

دلم از آن غافلگیری های ناب میخواهد
مثلا اینکه خدا پشت در زندگیمان ایستاده باشد
و در را که باز کردی تمام سخاوتش را به رویت بپاشد
و بگوید بفرما!این هم محال ترین آرزویت
برآورده اش کردیم..برو خوش باش

خدا تورا برای دلم نگه دارد

کریما! مهرو رزق و صفا از توست من به چه گیرم که ناشکیبایی شده توشه راهم؛ به جز لطفت انتظاری نیست که گیری از دور و نزدیک دستانم .
مریم بیانی

کوتاه ترین قصه ی شب را
به من بگو ...
با یک شب بخیر از زبان تو
میشود خدا را هم درخواب دید...

چشم های تو
وقت زیادی از خدا گرفت
اگر آفریده نمی شدی
زیبایی بیشتری
به کوه
به دریا
به جنگل
می رسید

برایم مهم نیست
از بیرون چگونه به نظر می آیم

کسانی که درونم را می بینند
برایم کافی اند

برای آنهایی که
از بیرون قضاوتم میکنند حرفی ندارم

با خود می گویم
بگذار همان بیرون بمانند

از رگ گردن به من نزدیک تر است

خدایم را گویم ..



خانم :المیراپناهی درین کبود

نگو که رفتن پایانِ ماجراست رفیق
خدا بزرگ تر از دردهای ماست رفیق...

آفرینش، جمله اعجاز خداست
آفرین بر خالق اعجازها

هر کجا میروم ظلم می بینم
و همه می گویند

خدا جای حق نشسته
می شود از جا بلند شوی
تا سر جایش بنشیند

تقاص ، تاوان
هر چه میخواهی نامش را بگذار
من اما فقط می دانم خدا از اشک های هیچ کس
ساده نمی گذرد

دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش

راه آسمان همیشه باز است

اگر هیچکس نیست ، خدا که هست...
.

تنها کسی که قلبت را
نخواهد شکست...
همان کسی است
که آن را ساخته است...
پس همیشه
فقط به خدا تکیه کن...

دلت که گرفت
دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان همیشه باز است
اگر هیچ کس نیست
خدا که هست
.
.

……و…….

خانه ای میسازیم در بلندای بهار

بر درخت احساس روی گلبرگ گل نسترنی که از آن عشق خدا می روید

از احساس گل سرخ مدد می گیریم.

و دل کوچکمان خشنود ز دیدار شما می گردد.

خدا
را در قلب کسانی دیدم
که بی هیچ توقعی مهربانند!

به قیمت سفید شدن موهایم تمام شد!
ولی آموختم که :
ناله ام، سکوت باشد...
گریه ام، لبخند...
و تنها همدمم، خدا.

اینجا همه خوبند خیالت راحت ! من مانده ام و چهار تا هم صحبت این گوشه نشسته ایم و دلتنگ تو ایم من…عشق…خدا…عقربه های ساعت

فرشته گفت:
پس قرارمان این باشد
هر چه انسان روی زمین انجام داد؛
نتیجه اش را ببیند...
خدا گفت:غیراز دل شکستن
که جواب آن را خودم میدهم...

هر شب قسم دادم خدا را عاشقم باشی
هر شب یقین کردم خدای دیگری داری...

و خداوندگار
پالت را در رنگین کمان آویخت
ولوله ای بر پا شد
نور پاشید
گل روئید
و دختر خنده ای زد
و آهسته گفت : که خدا را دید

قصٖه اینجاست که شب بود و هوا ریخت بهم
من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم

کیست که از عشق تو عاشق نشود
عشق تو عاشق و معشوقه دل آرام شود

☔️♡ گذشت و گذشت تا اینکه
یه روز دختر قصه فهمید...
هیچکس جز خدا براش نمیمونه :)

نویسنده: ریحانه غلامی (banafffsh)

امشب دلم یه اغوش میخاهد....
یه پناه... یه دست نوازش...
یه شانه بی منت...
خدایا !
امشب زمین نمی آیی؟!

یکی بود که اونم رفت
کاش از اول
غیر از خدا هیچکس نبود (:

و به همراه همان ابر که باران آورد
مهربانی خدا در زد و مهمان آورد

تسبیح خداوند را می توان:
در وزن آهنگ کبوتران؛
که با تکرارِ حجم صدای خود،
نغمه ی «بغ» می گویند؛
و خدای را می جویند،
دریافت!
زهرا حکیمی بافقی
برشی از یک دل سروده
کتاب راز و نیاز

تو عطر سیب سبزی
رو گونه های پاییز
خدا تو رو به من داد
کجا تو می گریزی


فیروزه سمیعی

برایت من چقد کردم تلاشی
ز آدم ها چه دیدم جز خراشی
چه حاصل شد از آن هایی که بودن
هزاران تن رها کردم تو باشی

مادر تنها کسیه که
میشه مهربونیه خدا رو باهاش
تخمین زد...