100 متن کوتاه نوشته های خاص ۱۴۰۳ جدید 2025
متن های کوتاه درباره نوشته های خاص
100 متن کوتاه نوشته های خاص ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن نوشته های خاص برای اینستاگرام و بیو واتساپ
دل چه دنیای قشنگی دارد
بزرگ میشود
عاشق میشود
تنگ میشود
میشکند
میگرید
میریزد
دلبری میکند
میتپد ومیمیرد
چون می ایستد تمام میشود
زیبایی گل به خارش است و دختر به غرورش مغرور باش خار داشته باش ارزان نباش گل بی خار مفت نمی ارزد ….
سخن اموزنده :المیرا پناهی دانش اندوخته ی روانشناسی .
دوستی ما ،
همه چیز را ثابت کرد
ثابت کرد؛
می شود برای مدت نامحدوی مهربان باشیم
می شود بدون ترس از تنها ماندن خودمان باشیم
رعنا ابراهیمی فرد
تو که اهل ماندن نبودی چرا خلوت مرا به هم زدی....
آمدی چه چیزی را یاد آوری کنی!؟
عشق را ! یا درد را ؟؟؟
✍️ رضا کهنسال آستانی
ولی من تو همین لحظه بهت قول میدم
یکی نشسته پای گوشیش
همینجور که داره عکستو نگاه میکنه
انگشتشو رو گونه و لبات میکشه
و لبخند میزنه و بابت نفس هایی که میکشی خدارو شکر میکنه🥲🫀
بعضی از آدم ها می آیند در دلت جا خوش می کنند و بعد از مدتی بدون آنکه چیزی بگویند می روند ولی یادشان در قلبت باقی می ماند مثل مُهری که هیچ گاه پاک نمیشود.
هیلا بهرامی
@sheer sefid🌱🤍
میگفتن آدم هایی ک مهم ترین ترسشون رو تجربه کنن دیگه از هیچی نمی رسن
باورش نداشتم تا خودم تجربش کردم
الان دیگه هیچی ترسناک نیست ...
۱۴۰۱/۱۱/۱۲
در عرض یک دقیقه می شود یک نفر را خرد کرد
دریک ساعت می شود کسی را دوست داشت
دریک روز می شود عاشق شد
ولی یک عمر طول خواهد کشید تا بشود کسی را فراموش کرد
کاش می شد؛ آدمی، گاهی... فقط گاهی به اندازه نیاز بمیرد
بعد بلندشود...!
خاک هایش را بتکاند اگر دلش خواست برگردد به زندگی،
دلش نخواست بخوابد تا ابد
کاش آن زمان که ذره ذره وابسته و عاشق می شدیم، می دانستیم که در آینده ای نچندان دور قرار است همان جور ذره ذره از دلتنگی آب شویم:)
ترسیده ای ؟؟
از که ؟؟؟
از جهان؟من جهانت...
ازگرسنگی؟من گندمت ...
از بیابان؟ من بارانت...
از زمان ؟ من کودکیت ...
از سرنوشت ؟؟؟
آه...
من هم از سرنوشت میترسم ...
وقتی آخرین گل پژمرده شود
وقتی درختان ریشه های خود را به مرگ بسپارند
وقتی رود بودنش را انکار کند
وقتی دریاچه به خاطره بدل شود
شاید انسان بفهمد
خودخواهی ، زندگی نیست
اگه آدم ها رو یه ماشین فرض کنیم ودل آدم ها رو موتور ماشین
تو میشی همون موتور
اگه گفتی من چیم؟
من اگزوزم
احتراق و زندگی مال تو
دوده و غبار و غم مال من
همین امشب
مرداد ۱۴۰۱
دیشب گرسنه بود ، دختری که مُرد
چه آسان به خاک پس دادیمش
و همسایه اش زیارتش قبول.... دیشب از سفر رسید ،
مکه رفته بود!
مسئولیت دارد حرفهایمان
مبادا زرد باشند
و
وجود دیگری را بچلانند
نسرین شریفی
قرار نیست
همیشه ببخشی
من به تو می گویم
آدم به خاطر بخشیدن بعضی ها
نمی تواند خودش را ببخشد