می شود امشب مرا مهمان کنی در خانه ات؟
تا ببینی خنده ای بر چهرهٔ دیوانه ات.
بس بریدم، خسته ام، فرسوده جانم، رحم کن،
سخت در آغوش گیر این دختر بی چاره ات.
باز رویای تو دارد می زند بر جان شرر،
لطف کن، رحمی نما بر قلب این آواره ات.
مختصر و کوتاه می گویم تمنای دلم:
من حرم باشم، سحر، در سایه سارِ خانه ات.
ZibaMatn.IR