100 متن کوتاه غروب ۱۴۰۴ جدید 2025
متن های کوتاه درباره غروب
100 متن کوتاه غروب ۱۴۰۴ جدید 2025
کپشن غروب برای اینستاگرام و بیو واتساپ
بهترین شیوه زندگی آن نیست که نقشههایی بزرگ برای فردایت بکشی، آن است که وقتی آفتاب غروب میکند، لذت یک روز آرام را چشیده باشی ...

زیبایی
همچون پراکندگی یک ایل در کوهستان
همچون گذر یک رودخانه
زیبایی
همچون قایقی در غروب یک دریا
همچون قطاری در عمق سبز یک دره
زیبایی
همچون رقص دود سیگار
_
در زیبایی ات
رفتنی نهفته است
_

چقدر من
دیدنت را دوست دارم
در خواب
در غروب
در همیشهی هر جا،
هر جایی که بتوان تو را دید،
صدا کرد و از انعکاس نامت کیف کرد
چه قدر من دیدن تو را دوست دارم...

من قدم زدن در صبح زود و غروب را دوست دارم. اولی روزم را می سازد و دومی شبم را

تنور می سوزد
ترازو اه می کشد
ما،
هرغروب
بایک بغل داغ سنگک
به خانه بازمی گردیم .//

طلوع دوباره خورشید زندگیت را
در زیباترین فصل سال تبریک می گویم
با آرزوی طلوع خوشبختی ها و غروب غم هایت
تولدت مبارک

تنهایی...
به تنهایی هم می تواند
دخل آدم را بیاورد
چه برسد به اینکه
دست به یکی کند با غروب
دست به یکی کند با جمعه
با پاییز...!

دوست دارم/ مثل یک استکان چای داغ دم غروب/ کنار پنجره ی پاییز /بخار شیشه و باران...این کیف کوچک ساده را به دنیا نمی دهم عزیز!

دیدنت را دوست دارم ،،
سرِ صبح ، ظهر ، غروب
در خواب ، همیشه ، هرجا
هر جا که بتوان تو را دید ،،،
صدا کرد ، بغل کرد و بوسید
من دیدنت را
دیوانه وار دوست دارم ....

چه سرخوش است جمعه
بی خبر از دلمان،با طلوع زود هنگامش
و از غروبی که جانمان را میگیرد
تا به سر آید

چه بی موقع رفتی...
تازه داشت شباهت
غروب و گونه هایم...
طلوع و موهایم...
انار و لب هایم را
باورم میشد ...

پاییز باشد...
جمعه باشد...
غروب باشد...
و دلتنگی ؛ دلتنگی...!
عجب جمعه ی دلگیری داری پاییز !

طلوع زیباست ولی
باید خورشید را در آغوشِ غروب خفه کرد
نوری که نتوان با آرامش نگاهش کرد
بمیرد بهتر است

رفتن زیباترت می کند
چونان که غروب خورشیدش را
و رنگین کمان باران را

ابری، غروب، طرحِ خداحافظ ...
تنها لباسِ تن خورِ بوتیکم
آرمان پرناک

غوغا غروب را ...
در میان نگاه های خسته من خواهد کاشت
رعنا ابراهیمی فرد

غروب..
غروب زیباترین نقش و نگار عالم هستی ست و پر تکرار..
فقط باید بمانی و بخوانی در برش اشعار

غروب، فرصت تجدید خاطره هاست
شفق، بوسه زند شانه های کوه . حجت اله حبیبی

و بی مِهرترین مِهرِ تقویم؛ جانم را تا همیشه از من سِتاند.(غروبِ غمبارِ دهمین روز از مهرماهِ نامهربانِ یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی)
برایِ تمامِ وجودم(بابا) . شیمارحمانی

بالهایت
اسیرِ غروب،
پنجه هایت
در خیالِ سبز،
در غربتِ قریبِ صدایت
گریه می کنی
احمقی گفت:
چه قناریِ خوشحالی!!

مرا به یادِ مبارک هست؟
منی که منگنه می کردم
غروب را به گلوگاهم
دلم هوای گُلابت کرد
کمی بریز نگاهت را
که عصر جمعه پُر از آهم...
«آرمان پرناک»

دختر یعنی لبخند در هجوم گریه ها
آرامش وقت بی قراری ها
عاشقانه ای هنگام غروب
دختر یعنی تفسیر جمله ی دوستت دارم
یعنی خدا هم زیباست
عجب نقاشی خوبی است
دختر یعنی دختر، مادر، معصومیت تا بی نهایت …

گفتی غروب زیباست...
غروب را به نظاره نشستیم به امید فردا
آن هم طلوعش
زیبای زیباست...

آخرین غروب هفته
لحظه تاریک و روشن
توی خونه منتظر باش
واسه اومدن من
لباس سبز تو تن کن
اون لباس سبز روشن
اونیکه رنگ چشاته
رنگ دلخواه تو و من

بابای خوب من!
شب های بی قراری با غروب دلواپسی،
هر شب از راه می رسند.
من دلتنگ تر از همیشه زمان
به پشت پنجره می آیم
تا تو را در آسمان
به نظاره بنشینم

غروب اجراى هر روزه نمایش دلتنگیست
همین قدر زیبا
همین قدر با شکوه
همینقدر غمناک
گویى غم جهان است که در جان آدم ته نشین میشود
