100 متن کوتاه دلبر ۱۴۰۳ جدید 2025

دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله از دل، سنگدل نشنید و رفت

گفتمش ای دلربا دلبر ز دل بردن چه سود؟
از ته دل بر من دیوانه دل خندید و رفت...

موی فر داری شما
و دلربایی میکنی
دلبر مو فرفری
در دل خدایی میکنی...

کاش همه چی
قدِ خنده هایِ تو خوشگل بود دلبر

دلبر که جان فرسود از او
کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او
باشد که دلداری کند

تو همان دلبر معروف دلم باش
منم آن دلداده مجنون و پریشان

ای من به فدای اون همه ناز نگاهت دلبر

ما را بهشت نقد، تماشای دلبرست

تو دلبر و دلخواه منی

تلخم
اما،
تُو که فرهاد شوی؛
شیرینم
مطمئن باش که حتما؛
به دلت میشینم

مرا تا دل بود دلبر تو باشی

تو که نمیدانی
در خیال تو پیچیدن عجب هوایی دارد...

مثل تاجی به سرم مینهمت دلبر جان
تو بلایی و چه زیبا به سرم می آیی

دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمی‌دانم

دلتنگ هوایی هستم


که در آن نفس میکشی

دلبر

المیرا پناهی درین کبود

من تو رو آبے دوست دارم
تو آبے ترین حس دنیایی
مثل همون اسمون بدون ابر
مثل دریا
مثل حس های قشنگ تو ذهنم که رنگ همه اونا ابیه!
عاشقتم دلبر آبے !
دوستدار تو: دخترآبے
نویسنده: مهرآفرین قاسمی

چو جان دادی زجانت ، جانم برود



المیرا پناهی درین کبود

یادته ؟.

چی؟
دوست دارم .

دلبر المیراپناهی
درین کبود

دلبرجانم هیچ میدانستی که باران همان اشک شوق ابرهاست که روانه میشود بر سر عشاق تا دوباره حس طروات را به کوچه خیابان های مرده شهر بازگرداند

آهای دلبر!! میدونستی خط قرمزم چشماته؟
هرکی نگاهشون کنه
باید صد و بیست و یکبار دورشون تصدق بشه چون از حدش گذشته
از من گفتن بود
چشاتون رگ غیرت بنده است
حضرت دلبر*-*

نازت ای دلبر خوش چهره کشیدن دارد

وی قرآن خوانده ام... یعقوب یادم داده است
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

تو مپندار که از عشق تو دل برگیرم

ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم

بعد صد سال اگر بر سر قبرم گذری

من کفن پاره کنم عشق تو از سر گیرم

من تو رو سبز دوست دارم.
مثل پوشه ای که چیزای مهم رو داخلش میگذارم
بوی خوب سبزه های توی باغچه مادربزرگ
برگ گل های زر !
یه حس خوب طبیعی و شاد !
دوستدار تو: سبز بانو

میشود بین دو دستت یک بغل،جا واکنی؟
غیر من،هر دلبری را تا ابد حاشا کنی

دلبر آمد پی تعمیر دل ویرانم

لیکن آن وقت که این خانه ز تعمیر افتاد

دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من

دلبر بی نشانم
بی تو بی آشیانم
بی من ای همسفر/ رفته ای بی خبر
بی تو بی خانمانم

دیوانه ترین

دلبر این شهر تو بودی ...

ای وای به حال

دل دیوانه پسندم...!

ما یک شراب کهنه بدهکار دلبریم
گرگیم و سال هاست کسی را نمی دریم

هرچه شعر گفتم او نفهمید و نخواند!

دلبر من اهل کوچه مشهور علی چپ بود!

ارس آرامی

هر دم نفَسم با نفَس گرم تو ،گرم است
از روی تو خورشید سرا پرده ی شرم است


با طلعت رویت شده رخشنده دل من
دلهای چو سنگ از نفَست نازک و نرم است




بهزاد غدیری ، شاعر کاشانی

گفتن زیبا ترین سفری که تا به حال داشتی تا کجا بود؛

گفتم تا به آغوش دلبر !

خداداد.ن

دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله از دل , سنگدل نشنید و رفت

چهارشنبه
بهترین روز هفته می شود،
وقتی دلبر چهارشانه ات!
تو را میان بازوهای مردانه اش
به گونه ای حبس کند،
که هیچ راه فراری نداشته باشی

هر کسی یک دلبر جانانه دارد
من تو را ...

اندر دو جهان
دلبر و یارم تو بسی


️️️

خوشا به حالم که دلبرم تویی

مثلِ باران افتادم به دلَت
راست می گویند هر اُفتادنی پایان کار نیست،
این افتادن آغازِ دلدادگیست.

بی تو بودن گاه زندان می شود
مرگ با اندوه آسان می شود
در علاج زخم روحم گفته اند:
دردهایم با تو درمان می شود!

▫️شاعر: سیامک عشقعلی

خلاصه که چشمای دلبر قشنگ ترین سیاهی سرنوشتم بود

هر جا باشی قلبم پیشته ها دلبر

هر کسی یک دلبر جانانه دارد
من تورا ...

مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره

تو دلبر و استادی ما عاشق و این کاره

چه دلبری که ندانی طریق دلداری؟

جان من و جهان تویی
دلبر بی نشان تویی

خوش بنواز جان من
جمله نیاز میشوم

دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمت
هجران روی تو، دل ما را مذاب کرد

عاشق که باشی
از همه چیز میترسی
حتی از بخشندگی خداوند
شاید کسی دلبرت را ارزو کند
و خداوند مستجابش

دلبری می خواهم از جنس وفا و معرفت

آنکه من ، دلبر تصور کردمش ، دلبرنماست

نمی خواهم بگیرم
اختیار از دست تو اما
تو بایددلبر زیبای بی همتای من باشی

حضرت یار
حضرت دلبر
معشوقا
پی قرار شما بودن
خوب است...

تو ماه منی
دلبر دلخواه منۍ
شعر ترم تاج سرم
مهر تورا چند بخرم؟؟

‌️️️

دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را

دلبر
یِجوریِ گُمم توُ چشایِ دُرشتت
که اعلامیِه هَم پخش کُنن پیدا نمیشَم.!

هر جایی که سقف داشت و بویِ غذا از آن به مَشام می رسید که اسمش خانه نیست...
خانه یِ آدمی
درست در میانِ
بازوانِ دلبری است که بویِ عطرِ تنش
به یاد ماندنی ترین رایحه یِ دنیاست...

درد دل دارم کمی
آن دلبر طناز کو؟

امان از این دلبر که من دارم،

دیگران دل می دهند او زجر!
دیگران دل می برند او صبر!

ارس آرامی

ݩمیشہ یبار دیگہ برگردے؟!
دݪم برآت تنگ نشده !!!
میخوام بہ جبران غم بعد رفتنت یڪی بخوابونم تو گوشت بگم هه دیدی تونستم فراموشت ڪنم بی لیاقت:)

~°┅♡💛♡┅°~
میدونی دلبر چه روزی خوشبخت ترینم روزی که هوا سرد باشه
بیای خونه و من خواب باشم و تو بغلم کنی تا سردم نشه♡
(اون روز روزیه که واقعا احساس خوشبخت ترین بودنو میکنم)

نپرس ای دل که آن دلبر چرا رفت

بپرس از حال من بر من چه ها رفت

تمام لحظه هایم رنگ غم شد

که روزی از کنارم بی صدا رفت

دلم را جز تو کس دلبر نباشد

به جز شور توام در سر نباشد

از تو ناز و از منم باشد نیاز

طبق قانون، ناز دلبر می کشم!

ارس آرامی

دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟

مرحبا همت قومی که چو دلبر گیرند
به جز از دلبر خود از همه دل بر گیرند

من رهگذر وادی جانانم
تو ره زنی و ره می زنی
دل می بری گیر تو می مانم.
اسمارحمانی

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

تو جهان مخفی منحنی لبات
کلی توت فرنگی به چشم میاد
که با نور ماه شب چهارده چشمات
هارمونی قشنگی
ساخته شده

من تو رو قرمز دوست دارم .
مثل همون سرسره ی توی پارک که باهاش خاطره دارم.
مثل سس روی پیتزام
مثل حس سرزندگی
عاشقتم دلبر قرمز !
دوستدار تو: قرمزِ جان!

زیبا تر از آن خنده ی زیبا وسط بغضِ بزرگ
دلچسب تر از عطر چای و قند هِلی
شیرین تر از طعمِ عسل در سبلان
تو در آغوش من از هر چه خوب، خوب تری:)

نگرانم نگران خودم و حال دلم
نگرانم که پس از تو به کی دل بدهم؟
نگرانم که چرا بی تفاوت شده ام!
مثل بُت کنج اتاق در فکر توام...🖤
رقیه سلطانی

فراق نچشیده ای
که از دوزخ هراسانی.....



برگرفته از کتاب:یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم:مریم کنف چیان

لطیف مثل گل پر از بهانه و ناز است
گرفته اند از تنش گلاب قمصر را

نگاه او غزل، لبش وفور زیبایی
خدا چه شاعرانه خلق کرده دلبر را!


🟪 شاعر: سیامک عشقعلی

جوری دلم را برده ای با خنده هایت
گاهی برایت می شوم پرپر! چه خوب است!

ای کاش می دیدی خودت را از دو چشمم
دنیا ندارد از تو زیباتر! چه خوب است!

▫️شاعر: سیامک عشقعلی

گر بدانی نیست جز تو در دلم....
شوق دگر..
باز آیی و ببینی این دلبر گیسو کمند!؟

هرگز یادم تو را فراموش نمی شود دلبر
بعد از این تو را به خدا
می سپارم با دیدگان تر

هیچ عاشقی
با خوردنِ بادامِ چشمِ دلبری
سیر نشد،
من اما
با جُرعه ای از لبت
سیراب شدم.

امشب ای
دلبر شیرین لب من
کوته کن

قصه را
هرچه که خواهی زپس
بوسه بگو


علی مولایی

دلبر
عشوه گرِ
غمزه فروشی دارم



به گلستان
ندهم گوشه ی
آغوشش را



علی مولایی

دل فدای تو چون تویی دلبر
جان نثار تو چون تویی جانان

مدگل توی آهنگش میگه :
(( عشق
بار داره
گریه کن جای اشکاتو میبوسم ))
دلبر کجایی که از بار عشق گریانمو کسی بر جای اشکانم بوسه نمیزند تا آرام بگیرم : )

در آغوشت پرِ پرواز دارم
           غزل از سعدی شیراز دارم

جهان از جام چشمان تو مست و...
                  کنارم دلبری طناز دارم

✍نازی م
(بهناز محمدی)

میدونی دلبر
تو شبیه به زمستونی...
سردی ، اما آدم دلش برآت میره...


️️️

تا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهم...

تیری به خطا هم نزدی،هر چه زدی خورد
یک دنده تر از دشمنی،ای دلبر لجباز

چشم خود ای دل ز دلبر تا توانی برمگیر

گر ز تو گیرد کناره ور تو را گیرد کنار

الهی که من ٺصدّقِ
برقِ نڱاهِ جذّابٺ بشم دلبر

گفت یک مصرع بگو از چشم نازِ دلبرت

بعد از آن شاعر شدم دیوان نوشتم جلد جلد

ارس آرامی

دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی

خانم آن نیست که
جانانه و دلبر باشد... خانم آنست که باب دل
شوهر باشد...

دلبر میاد که بره نمیاد که بمونه
از اسمش معلومه دل+ بر

دل در پی عشق دلبران است هنوز
وز عمرِ گذشته در گمان است هنوز

گفتیم که ما و او به هم پیر شویم
ما پیر شدیم و دل جوان است هنوز

بهزاد غدیری ، شاعر کاشانی

دلبر منی تو

دلبر و یار من تویی
رونق کار من تویی !

دلبر، یه خونه نُقلی میگیرم. نُقلی نه واس خاطرپولش ها، یه بیست متر جا باشه، نتونی ازم دور شی، هر طرفو نگاه کنم ببینمت ...

از چاله به چاه گونه ات افتادم موهای فر تو میدهد بر بادم

ای دلبر ابرو قجر من یک عمر پای تو تمام هستیم را دادم

صبح است نسیم سحری
باز کن این قائله را
باز به بوی بت من
آغاز کن مهلکه را
باز شروع صبح کن
هم راز کن زمزمه را
درعشق من خسن ختام
این بود این مسئله را
در پیچ موی دلبرم
هم دشوار کن مسئله را