100 متن کوتاه شعر غمگین ۱۴۰۳ جدید 2025

ازچرخش روزگار دگر سیر شدم
از روزوشبم خسته ودلگیر شدم
مرگ هم نمیگیردسراغی ازمن،
به خیالش ک جوانم بخدا پیر شدم...

آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست

آن زمان که گفتمش وای به حال دگران
من شدم از بد این حادثه خود از دگران

مسلمانان دلم غم دارد امشب
چو لاله میل شبنم دارد امشب
نمیدانم بگریم یا بخندم
که یارم میل رفتن دارد امشب♡♡

هر شب غصه میخوریم
من و سیگار
او غصه ی مرا
و من غصه ی تو را

بعد از تو
من و غم و سیگار و لب هایم هماهنگیم
خاطراتت را دود میکنیم
شب از نیمه گذشته
و ما بیداریم هنوز

اُرَدِّدُ طَرْفِے فِی الدُّنْیا، فَلا أَرۍٰ
وُجُوهَ أَحِبّائِیَ الَّذِینَ أُریدُ
هر چه در دنیا چشم خود را
به این طرف و آن طرف می گردانم،
چهره های دوستان خود را که جویای آن ها هستم، نمی بینم

رفتی و بعد تو، احساس قلبم دود شد
جای خون رگهای من، با غم فقط مسدود شد
شاعر/ فاطمه قاسمی اسکندری (هورزاد)

امشب
میان خنده ی باران شکفته ام
ای اشک ،
با تو نفس می کشم
ببار .
حجت اله حبیبی

گفتند که صبر کن ، به خدا درست می شود ، کردم ، نشد رفیق ، به خدا نمی شود ،
گویا گِل ما را سرشتند به درد ،
بی هیچ شکی با دعا مداوا نمی شود .
بابک حادثه

حالا دیگر تو نیستی
اما من
با خیال حضورت
جرعه جرعه می نوشم
از تلخی و شیرینی
این عشق که نمی میرد

دل سنگ
خالی از هر صدا
ترک خورد
آرام

....فیروزه سمیعی

دیگر نه من بود
نه او
در آینه ای غریب

خنده اش
بر لبانی دیگر

چشمانش
غریبه با سینه ی من

و من
به یادگار
در قابی خاک گرفته


.....فیروزه سمیعی

پروازِ بلند آرزویِ پر بود/
آزاد دلش ز دامِ خاکستر بود/
هر شاخه که تکیه‌گاهِ امنش می‌شد/
در حسرتِ او، شکسته‌ای دیگر بود/
...

کار هر روز و شب من است
دل سپردن به پنجره ها
دیدن رهگذران
رد سایه ها در مه
و جای خالی شعرها
اسم ها
دست ها
نگاه ها...

دوست ندارم
جای خالی باشم
حتی در قاب خیال

شده جمعی به تو دیوانه بگویند هرروز؟
شده در خلوت خود گریه کنی با دیوار؟

شده یک شهر ندانند چه دردی داری؟
شده هرلحظه بمیری وسط این تکرار؟


«سیامک عشقعلی»

دوباره مُلک ایران غرق ماتم
مصیبت در زده ، دلها پر غم
خدایا سرزمینم پر ز غصه
نباشد مهربان یاری و مرهم
ایرانم تسلیت 🖤🖤🖤🖤🖤🖤