من در تن مادرم زندگی می‌کردم...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
1.5 امتیاز از 2 رای

من در تن مادرم زندگی می‌کردم و اکنون او در اندیشه‌ی من زندگی می‌کند. من باید بمانم تا او بتواند زندگی کند. تا روزی که نوبت من نیز فرارسد به نیروی تمام و با جان‌سختی می‌مانم. امانت او به من سپرده شده است. دیگر بر زمین نیستم، خود زمینم و به یاری آن دانه‌ای که مرگ در من پنهانش کرده است باید بکوشم تا بارور باشم.

ZibaMatn.IR
ارسال متن