روزی خواهم رفت از این خاک غریب..!
روی سنگ قبرم بنویسد از شهروفا امده بود!بی نام نشان هیج کسی نفهمید چرا آمده بود...!بنویسید هیچ کسی تلخی لبخندش را درک نکرد.یک عمر پای حرفهای دلش فریاد نکرد..!!
بنویسید هوای دلش همیشه ابری بود!
بنویسید دلش؛همیشه اسطوره بی صبری بود.
بنویسید روزی دلش مانند شیشه شکست!
آن زمانی که پای حرفهای دلش دل به رویا بست!!
بنویسیدازاین وآن سخن فراوان داشت بهر تمام حرفهایش یک امید پنهان داشت..!بنویسید دختر شادی بوداما سوخت بال و پرش.!حرف زیادداشت غمی بود همیشه در چشم طرش..!
بنویسید بهر عاشقیش درد فراوان داشت..!اما او بود که ب تقدیر خدا ایمان داشت.........!
ZibaMatn.IR
ارسال شده توسط
