هرگز از مرگ نهراسیده ام !
اگر چه دستانش از ابتذال
شکننده تر بود !
هراس من –باری –همه از مردن در سرزمینی ست
که مزد گور کن
از آزادی آدمی ،
افزون باشد ...!
جستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
باروئی پی افکندن
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیشتر باشد
حاشا حاشا
که هرگز از مرگ هراسیده باشم .
ZibaMatn.IR