100 متن کوتاه مولانا ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن مولانا برای اینستاگرام و بیو واتساپ
ای ڪه مسجد میروی بهر سجود...
سربجنبد،دل نجنبد،این چه سود...!!؟
لینک متن
ای مونس روزگار چونی بی من
ای همدم غمگسار چونی بی من
من با رخ چون خزان خرابم بیتو
تو با رخ چون بهار چونی بی من
لینک متن
هر کسی را همدم غمها و تنهایی مدان
سایه هم راهِ تو میآید ولی همراه نیست...
لینک متن
خوش میروی در جان من
خوش میکنی درمان من
ای دین و ای ایمان من
ای بحر گوهر دار من ...!
لینک متن
بیا ساقی
بزن سازی
برقصانم!
چونان چرخی! بگردانم
سرم غوغاست.
بفهمانم!
دلم شیداست .مرنجانم
لینک متن
هزار آتش و دود و غم ست و ...
نامش عشق
هزار درد و دریغ و بلا و ...
نامش یار
لینک متن
من از عالم تو را تنها گزیدم
روا داری که من غمگین نشینم...
لینک متن
من آنِ توام
مرا به من
باز مده...
لینک متن
هرکس هوس سخن فروشی داند
من بنده آنم که خموشی داند
لینک متن
نکند فکر کنی در دل من یاد تو نیست
گوش کن نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست
لینک متن
چه کرده ایی تو با دلم..!
که نازِ تو .....
نیازِ ماست!!
لینک متن
همه از سلسله عشق تو دیوانه شدند
همه از نرگس مخمور تو خمار شدند
همه سوگند بخورده که دگر دم نزنند
مست گشتند صبوحی سوی گفتار شدند
لینک متن
سودای تو را بهانه ای بس باشد
مستان ِ تو را...
ترانه ای بس باشد!
در کُشتن ِ ما چه می زنی تیغِ جفا؟!
ما را
سر تازیانه ای
بس باشد!
لینک متن
گر ندارے دانش ترکیب رنگ
بین گل ها زشت یا زیبا مکن
خوبدیدن شرطانسانبودنست
عیب را در این وآن پیدا مکن ...!!
لینک متن
کی زِ
سرم برون شود،
یک نفس آرزوی تو..!
لینک متن
دوش دیوانه شدم!
عشق مرا دید و بگفت:
آمدم!
نعره مزن!
جامه مَدَر!
. هیچ مگو!
گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو!
لینک متن
مُشک را گفتند :
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ
ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ!
ﮔﻔﺖ:
ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ،
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ!
لینک متن
پوشیده چون جان می روی
اندر میان جان من
سرو خرامان منی
ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو
ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو
ای مشعل تابان من....
لینک متن
منم و
این صنم و
عاشقی و
باقی عمر!
من از او
گر بکشی
جای دگر
می نروم!
لینک متن
منم و
این صنم و
عاشقی و
باقی عمر!
من از او
گر بکشی
جای دگر می نروم!
لینک متن
ماییم که گه نهان و گه پیدایم
گه مومن و گه یهود و گه ترساییم
تا این دل ما قالب هر دل گردد
هر روز بصورتی برون می آییم
لینک متن
جان من و جهان تویی
دلبر بی نشان تویی
خوش بنواز جان من
جمله نیاز میشوم
لینک متن
گر من به غم عشق تو نسپارم دل
دل را چه کنم ؟
بهر چه دارم دل ؟
لینک متن
بیرون مشو از دیده
ای نور پسندیده
لینک متن
بی همگان به سر شود
بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم
جای دگر نمی شود
لینک متن
تو تمنای من و یار من و جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
لینک متن
غیر رویت هر چه بینم نور چشمم کم شود
لینک متن
چه کرده ای تو با دلم ؟
که ناز تو نیاز ماست
لینک متن
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند
و من دانم
و دل داند
و من
لینک متن
گر ز مسیح پرسدت
مرده چگونه زنده کرد
بوسه بده به چشم او
بر لب ما که این چنین
لینک متن
من نکنم نظر به کس جز رخ دلربای تو
لینک متن
هر کجا تو با منی
من خوشدلم
گر بود در قعر چاهی منزلم
با تو دوزخ، جنت است ای جانفزا
با تو زندان، گلشن است است دلربا
لینک متن
بی تو متروکه و بی رهگذرست کلبه من
با تو آباد شود
کلبه به ویرانه قسم
لینک متن
اندر سرم از شش سو سودای تو می آید
لینک متن
تو مرجانی تو در جانی
تو مروارید غلتانی
اگر قلبم صدف باشد
میان آن تو پنهانی
لینک متن
مست رود نگار من در بر و در کنار من
هیچ مگو که یار من با کرمست و با وفا
لینک متن
ور تو پنداری مرا بی تو قراری هست... نیست!
لینک متن
همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
لینک متن
بیعشق، نشاط و طرب افزون نشود/ بیعشق، وجود، خوب و موزون نشود
لینک متن
کافر باشد که با لب چون شکرت
امکان گنه یابد و پرهیز کند...
لینک متن
از خواب چو بر خیزم
اول تو به یاد آیی
لینک متن
من آن تو
تو آن من
چرا غمگین و پردردی؟
لینک متن
یک ریسمان فِکندی ، بردیم بر بلندی ؛
من در هوا معلق و آن ریسمان گسسته !
لینک متن
جان من و جان تو را
هر دو به هم دوخت قضا
خوش خوش خوش خوشم
پیش تو ای شاه خوشان
لینک متن
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
️️️
لینک متن
صفت چراغ داری چو به خانه شب درآیی
همه خانه نور گیرد ز فروغ روشنایی
لینک متن
صبحدم چون رخ نمودی شد نماز من قضا
سجده کی باشد روا چون آفتاب آید برون
لینک متن
مست عشقم مست شوقم مست دوست
مست معشوقی که عالم مست اوست
لینک متن
زان شبی که وعده کردی روز بعد
روز و شب را میشمارم روز و شب
لینک متن
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من می داند و من دانم و دل داند و من...!
لینک متن
تاریک شدهست چشم بیتو
ما را به عصا چه میفریبی
لینک متن
صبح دروغین گذشت صبح سعادت رسید
جان شد و جان بقا ، از برِ جانان رسید
لینک متن
منشین با دو سه ابله ، که بمانی ز چنین ره
تو ز مردان خدا جو ، صفتِ جان و جهان را
لینک متن
ای زندگیِ تن و توانم همه تو ...
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستیِ من شدی از آنی همه من
من نیست شدم درتو از آنم همه تو
لینک متن
یارانِ نو گرفتی و ما را گذاشتی ؛
ما بیتو ناخوشیم اگر تو خوشی ز ما
لینک متن
عالم اگر بَر هم رَوَد ،
عشقِ تو را بادا بقا ...
لینک متن
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای هزاری ، تو چراغ خود بر افروز
لینک متن
دانی که چرا دار مکافات شدیم؟
ناکرده گنه، چنین مجازات شدیم؟
کُشتیم خرد، دار زدیم دانش را
دربند و اسیر صد خرافات شدیم!
لینک متن
تلخ کنی دهان من
قند به دیگران دهی..
لینک متن
تو مرجانی
تو در جانی
تو مروارید غلتانی
اگر قلبم صدف باشد
میان آن
تو پنهانی
لینک متن
گفت که با بال و پری ! من پر و بالت ندهم،
در هوس بال و پرش بی پر و پر کنده شدم
متن شعر لینک متن
طاق ابروی چو محراب تو از بس زیباست
هر که آمد به تماشا به نمازش نرسید
متن شعر لینک متن
پریشان باد زلف او که تا پنهان شود رویش
که تا تنها مرا باشد پریشانی ز پنهانش !
متن شعر لینک متن
مصلحت نیست قیاس رخ تو با خورشید
شمس اگر اذن طلوع از تو بگیرد ادب است
متن شعر لینک متن
شب زِ نورِ ماه رویِ خویش را بیند سپید
من شَبَمْ تو ماهِ من بر آسْمانْ بی من مَرو
متن شعر لینک متن
تا دل نشود عاشق دیوانه نمیگردد
تا نگذرد از تن جان جانانه نمیگردد
گریان نشود چشمی تا آنکه نسوزد دل
بیهوده به گرد شمع پروانه نمیگردد
متن شعر لینک متن
ای عشق ببخشای تو بر حال ضعیفان
کز خاک همان رست که در خاک دمیدی
متن شعر لینک متن
عشق پاکم
پر کن از باده ی چشمت
قدح صبحِ مرا
خود بگو
من زِ تو سرمست شوم
یا خورشید ...؟!
️️️
متن عاشقانه لینک متن
آفتابی نی ز شرق و نی ز غرب از جان بتافت
ذره وار آمد به رقص از وی در و دیوار ما
چون مثال ذره ایم اندر پی آن آفتاب
رقص باشد همچو ذره روز و شب کردار ما
متن شعر لینک متن
به جناب عشق گفتم تو بیا دوای ما باش
که به پاسخم بگفتا تو بمان و مبتلا باش
متن مولانا لینک متن
دلدار چنان مشوش آمد که مپرس
هجرانش چنان پر آتش آمد که مپرس
گفتم که مکن گفت مکن تا نکنم
این یک سخنم چنان خوش آمد که مپرس
متن شعر لینک متن