سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
دردی که من میکشم اگه کوهم میکشید ذره ذره میتکید قطره قطره میچکید... برشی از ترانه...
ای آنکه به جز توهوایی به سرم نیستکسی در نظرم نیستجز یاد عزیزت، کسی همسفرم نیستمرا یار دگر نیست.......
دلم تنگ استدلم می سوزد از باغی که میسوزدنه دیدارینه بیدارینه دستی از سر یاریمرا آشفته می داردچنین آشفته بازاری...