بی وزن تر از خیال در آسمان آغوشت اوج می گیرم بی تابی شروع دلتنگی ست بیچاره این دل که ویرانه ی خیالات ست
دلم گرفته هوس شادی کرده ام شادی از جنس تو مثلا صدایت را بشنوم یا یا ببینمت یا در آغوش بگیریم اصلا نه تنها یک بوسه کافیست تا مرزهای شادمانی را در نوردم
ناگهان شبیخون می زند و جان را به لب میرساند خیالت