جمعه , ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
پارت 2 من این همه تب و امپول و درد و تحمل نکردم که اخرش بشم دلیل خدا رو شکر کردن بقیه ام اس پایان من نبود ام اس زندگیمو عوض کرد درد داشت سخت بود ولی خیلی چیزا یادم داد اولیشم قوی بودنه قبل از این که ام اس بگیرم هیچوقت فکر نمی کردم روزی بتونم انقدر قوی باشم ولی مردمی که نمی دونن ما چی میکشیم صدامون میکنن نازک نارنجیا من کار می کنم درس می خونم و کشوم پره از مدال و لوح تقدیر های ورزشی اما مردم به جای دیدن اینا به جای دیدن من فقط بیماریم و می...