پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شده یک روز دلت تنگ شود بغض کنیفکر تو گنگ شود منگ شود بغض کنیشده آوار شود شعر و غزلها به سرتغم تو ساز بد آهنگ شود بغض کنی اعظم کلیابی...
جای خالیت چه بلایی سر قلبم آوردجای شونت روی زانوی خودم خوابم برددلم ازت چه بد زخمی خوردمن که برم حال بد تو خوب میشهمن که برم دردای تو تموم میشهبی خیالش من که دلم موند پیشتمن رو به راه میشم عزیزم میخوابه آتیشم عزیزماشکامو که کامل بریزم خوب میشه این قلب مریضمهر جای شهرو بی تو گشتم از هر خیابونی گذشتمچشمای بارونیمو بستم هی بی هوا دراومد اشکمواسه حرفایی که خوردم به تو خرده نمیگیرمخودمو قبل تو کشتم به یه مرده نگو بی رحمبی رحم ...