پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نگاه راد در مراسم بدرقه پدرش (شادروان سعید راد) : سعید راد هنرمندی که سالیان سال درخشید و ماندگار شد.زندگی اش سینما، عشقش دوربین و نفسش پرسپولیس و قلبش برای ما و نوه هایش می تپید... او بزرگ بود و بزرگ و جاودانه می ماند.درگذشت بازیگر محبوب، مردمی و خالق نقش های ماندگار در تلویزیون و سینمای ایران را به خانواده ی محترم و بازماندگان آن فقید سعید تسلیت عرض می نماییم.روحشان شاد،یادشان گرامی و نامشان ماندگار...
عزت الله مهرآوران:من با درد به آگاهی رسیدم؛ با غم و اندوه به وجود شادی آگاه شدم. شادی را خوب شناختم و از آن حفاظت کردم ،مسیر زندگی من همیشه پر از تجربه بوده و بایگانی ذهنم سال ها تجربه را در خود ذخیره کرده است. عزت مهر آوران عزیز و دوست داشتنی بدرود به راستی که مهرآور و مهربان بودی روحت شاد و یادت مانا...
بعضی ها آن قدر زلال هستند مثل آب و آن قدر شفاف مثل شیشه، شیشه هایی بی لک که این شفاف بودن همه چیز را نشان می دهد جز شیشه را.فردوس کاویانی هنرمند توانای تئاتر و سینما، آن قدر شفاف بود که در چشم ظاهربین دیده نشد اما حضورش در حافظه هنر جاودانه است اگر چه این روزها در دوران بیماری به سر می برد و چه خوب که فراموشی، مجال دیدن این روزها را از او گرفته است. شاید ما را به یاد نیاورد اما به یادش هستیم و ایستاده به احترام سال ها خاک صحنه خوردن کلاه از س...
آقاى پور حسینى عزیزم...همیشه درخشان و حرفه اى...جنتلمن و بى ادعا...به دلیل کرونا از دست ما رفت...چقدر خشمگینم از این روزها،از این بیمارى...چقدر خسته ام از این اوضاع...نگویید روزهاى خوب مى آید...آدم بدون بزرگترها و عزیزان و قهرمانها و فرهیختگانش روز خوش را میخواهد چه کار...؟این زندگى بى مزه و لعنتى فقط به درد تمام شدن میخورد...شمایانى که به هر نحوى به گسترش بیمارى دامن زدید و یا وظیفه تان را در قبالش درست انجام ندادید و یا تعلل کر...
رضا بابک :خیلی خیلی متأسفم که تمام دوستانم مثل برگ های درختان در فصل خزان می ریزند و از دست می روند. من و پرویز هم همکلاسی بودیم و هم دوست دیرینه.پرویز پورحسینی انسان شریف، با شخصیت و بازیگری با گذشته درخشان بود، تأکید کرد: اگر از من بپرسید نمونه و الگوی انسانیت و شرافت کیست پاسخم به شما این است؛ «پرویز پورحسینی». اگر بپرسید نمونه و الگوی بازیگری برایم کیست باز هم پاسخم این است؛ «پرویز پورحسینی». پرویز علاوه بر اینکه انسان شریفی بود، با...
سیروس جانبرادر عزیزهمکار خوب همسفر نازنینآخه چرا؟قربونتون برم ،یاد روزهای خوب در اداره تئاتریاد ناهارهای هرروز دو قاشقه تو قهوه خونه های خیابون منوچهری،خیابون جمهورییاد پرسه زدنهای تو خیابون و اشک ریختن از شرایط سخت روزگاریاد سفرهای تئاتری در غربت یاد پشت صحنه های تئاتر بلبل سرگشته،عشق آباد ،سریال ا مام علی ،فیلم آدم برفی...یاد،یادت بخیر،یادش بخیر...نمیدونم چی بگم نمیدونمتازه داشتی زندگی میکرد...