متن دلنوشته احساسی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته احساسی
آغوشِ تو خانه ی من است،
و استواریِ شانه هایت وطنم!
تفاوتی ندارد کجای این جهان ایستاده باشم،
فرقی نمی کند چقدر دور باشم از تو...
در نهایت
خیال برگشتن به خانه است
که آدم ها را
در غربت زنده نگه می دارد.
کاسه صبرم آن قدر پر شد
سنگین شد
که افتاد و شکست....
خدایا می شود دستت را به من بدهی؟
می شود ازین پس دستت، پیمانه صبرم شود؟
می شود حالا که غم تنیده بر سلول سلول تنم،
دردهایم را در پیمانه ات بریزم و تو آن ها را چاره...
در هیاهوی روزگار دنیای درونم را می بینم دنیایی که خالی از جنگ است اما چه کنم که دلم پیش فرودگاه هایی است که مسافرانش در انتظار رفتن .هر ثانیه که می گذرد دلم برای آدم هایی که نمیشناسم تنگ می شود گویا جهان را آواره کرده اند برایم گویا...
امروز ۲۹ شهریور ماه زادروز من است برگی دیگر از دفتر پرنشیب و فراز زندگیم ورق خورد برگی پر از تجربه های خوب و بد روزها و شب هایی که گذشت.
سالی که بزرگ شدم..
گذشت ومن تلاش کردم رد پایی خوب داشته باشم.
بی آزار و آرام گذشتم و...
کاش میشد غم هایت را
با دست هایم بشورم
دور کنم خزان را
از خانه ای که هستی
و بدوزم به نگاه هایت شادی را
تثبیت کنم
خنده هایی بی پایان!
بخوانم به گوش هایت
از خوشبختی های زمان
و تو همچنان گم شوی
گم شوی میان عطر و شمیم...
می روی
اما میدانی با رفتنت
نیمه ی وجودم را با خود میبری
دریغا از اینکه نزد تو شکایتی کنم
اما به من قول بده
در دوری من مراقب وجودم باشی
خانه را رُفتم
ایوان را نیز
باد آمد؛
آن را هم رُفتم
اما هنوز؛
تکه ای از یادهایِ نباید
در گوشه ای از ایوانِ خیالم
جا خوش کرده!
بی شک روزی نیز؛
آن ها را هم خواهم رُفت.
شیما رحمانی
و هرگز؛
از عشق نخواهی فهمید
تا آن هنگام که؛
صدای جانم گفتنی
به لرزه درآورد بند بندِ وجودِ ویران شده اَت را!
و تا وقتی که جوابِ شب بخیرت بشود؛
عاقبتت بخیر گلم
همان عاقبتی که؛
تو را سرگردانی مبتلا به جنون خواهد کرد؛
دربدر در پِیِ یافتنِ هر...
هُرمِ نفس هایت
این، منم که؛
هر شب را
با تو صبح می کند
اِی ناآشناترین آشنایِ من
و هر روز این انوارِ طلاییِ خورشید نیست که مرا از خواب بیدار می کنند،
بلکه؛
هُرمِ نفسهایِ تُو ست
که از هزاران فرسخ آن طرفتر بر گوشِ جانم می دمند.
درود...
قطع به یقین؛
نه نیوتن کاشف بود،
نه گالیله
و نه ...
و نه ...
کاشف؛
کسی ست که عمقِ نگاهت را بکاوَد
کاشف؛
کسی ست که در هزارتویِ رگهایِ صوتی اَت غرق شود
کاشف؛
کسی ست که تپش هایِ نبضِ ساعدت را زندگی کند
کاشف باید؛
وجب به وجب...
زن طراوت زندگی نیست . . .
زن روغن مابین چرخ دنده های نخراشیده ی زندگی نیست . . .
زن بخش مهمی از زندگی نیست . . .
زن مُسکن دردهای زندگی مرد نیست . . . . . .
زن
تمامِ تمامِ تمام زندگی مرد است . .
- من یک پیرمرددرون دارم کِ :
نشسته گوشه ی خونه سالمندان و
داره چاییشو میخوره و منتظر پیامک
واریز حقوق بازنشستگی شه تا برای
‹ پیرزن اتاق بغلی نبات زعفرونی بخره
و بهش بگه که چقدر حنا به
موهاش میاد🐋′🔓 ›: )!
دلتنگی، نعمتی است دردناک
عاشقی بی قید و شرطی را میطلبد سرشار از حسرت و آرزو
و محبتی را که وسعتش، فاصله ی میان قلب های وابسته به یکدیگر را در آغوش خود حبس کند
دلتنگی، تعهد و عشق از ته دل را به تصویر میکشد
آدم ها هر آنقدر...
خوب من! جانا!
باهم بودن آدمها
به نزدیکی “تن”هاست نیست
بلکه به نزدیکی “دل”هاست
“دل “اگر بخواهد
“فاصله”ها بی معناست
هست آنست که هرلحضه بیادت باشد
اشک باران
عشق عزیزم ،
با اینکه گفتی برو دنبال زندگیت و دیگه بهت مسیج ندم. منم سعی کردم که همینکارو بکنم. این مسیج رو برای این بهت میدم چون حس کردم که باید این مسیج رو بهت بدم که بدونی من هر روز و هر جا به فکر تو بودم. به...
گفته بودم نروی دور شوی ز چشم من
لحظه ای بزند بر سر تو یاری دگر
گفته بودم بروی میمیرم
بعد تو تاریک شود زندگی ام
لحظه ای دوری ز تو می کشد قلبم را
من نمی دانستم ولی
زندگی بعد توام جریان داشت
زندگی ام بعد تو زیبا شد...
مادرم هیچ است
پدرم خیال
از نژاد دردم
از جنس غصه
فردا می آیی؟؟
می دانم فردا می آیی!
من به این امید زنده ام \چون همیشه فردایی هست.
تا زنده ام فردا وجود دارد
و من به امید ان هر روز در خانه خود منتظرت هستم و شعر می نویسم و شاملو میخوانم ...
تا که فردا شود:)
اگر زمانی...