پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
با نگاهش شانه زد مویِ غزل هایِ مرالعنتی؛ آمد که شورِ شعر چشمم تَر کندشیما رحمانی...
پارادوڪس یعنى چشماش آبى نبود اما منو تو نگاهش غرق ڪرد...!️️️...
من دلبسته ی نگاهش بودماودل ازمن بسته بود...