پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
موقع خواندن تاریخ، به این جمله برخوردم «در بُعد روابط خارجی، موسولینی سودای احیای دوباره ی امپراتوری روم باستان و تسلط بر دریای مدیترانه و شمال آفریقا را در سر می پروراند، تجاوز نظامی این کشور به اتیوپی در آفریقا نیز با تکیه بر همین تفکر صورت گرفت» بعد از خواندن این جمله موضوعی فکرم را به شدت درگیر کرد، که موسولینی این وسعت از زمین را برای چه و برای که می خواست؟اگر برای قدرت، قدرت را برای چه می خواست؟ اگر برای آرامش و ثروت، این آرامش و ثروت را بر...
اگر دوستت دارم هایتان...محبت هایِ بی جایِتان...درمغزتان!درقلبتان!تلنبار شده است اگر اذیتتان میکند بگیرید مچالِشان کنید و دور بریزید.حتی اگر تمام اطرافیان و دوستانتان عاشق اند و یک نفر را دارند و میتوانند از صبح تا شب برایش دلبری کنند..!حتی اگر خواستند انگِ بی احساسی به شما بزنند..!هدر ندهید احساس پاکتان را.بی گدار به آب نزنید...مشکل ما این است که نگاه به عشق های پوچ و تو خالی میکنیم که قربان صدقه هایش با روشن شدن نِت شروع و با خ...
در برابر کسانی که شرم و حیایی از احساساتِ خود دارند باید شیوه پنهان کاری را دانست. اگر شما آنها را حین ارتکاب آشکار مهر و محبت، شور و هیجان یا سخاوت و نجابت غافلگیر کنید، چنان نفرت ناگهانی نسبت به شما پیدا خواهند کرد که گویی به حریم قبله گاه پنهان آنان تجاوز کردهاید. فریدریش نیچه | حکمت شادان...
..... نامشان داعش بود، آمده بودند ما را به جهنم ببرند و خودشان سر راه به بهشت بروند! دعوتنامهشان در دست چپشان بود و با انگشت شهادتین دست راست، آسمان را نشان میدادند!آنها آمدند، آرزوهای من را کشتند، آنها من را غنیمت صدا میزدند! آن زمان دیگر نادیا نبودم، آن روز دختری بودم با روحی زخمی که از نفسهایم خون میچکید، آن روز هیولای ظریفی بودم که با جهان قطع رابطه کرده بودم، در من انسان مرده بود و لاشهای بودم که حتی مومیایی هزار سالهاش ارزش ند...
گر تو زندگی کردی و هستی و اگر تو با تمام امیدت ، برای سلامت آن چیزی که خواستی ایستادی، زندگیمن شوخیست!من تو را بر دیوار اتاق میکوبم تا یادم باشد زندگی بیتعریف نیست...زندگی، بعد از حرفهاست، بعد از تنهاییهاست،بعد از تکرار هاست، بعد از غمهاست، بعد از درد هاست...زندگی بعد از تجاوزهاست....تو مثل ماه شدی برای زمین، درخشان...