متن آرامش
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آرامش
میدانم
نهنگ هم میشدم
دریایم به ساحل نمیرسید
و من
در این رُمانِ عمیق
در جستجوی آرامشی بیدریغ
روز و شبها را
خط به خط شنا میکردم
میدانم
نهنگ هم میشدم
اندوهِ آوازم را
پایانی نبود...
چقدر روی این تخت
فکر کردن میچسبد!
فکر کردن به یک بیداریِ طولانی
فکر کردن به ماورای رویا
به صدای پایی
که بلند بلند گام بر میدارد
به دستهایی
که از کنترل خارجاند
به تلویزیونی که قادر است
با صدای نامفهوم
جای خالیِ حرفهای دلخواه را
در گوش پُر کند...
نادان شدن به کارِ جهان عینِ داناییست
هر جا که زخم کاریست، مرهم، شکیباییست
با خُردِ خام، خصم مشو، بر جهلشان مپیچ
در اوجِ قدرتت، نَبَود خشم، بیناییست
بگذار تا گمان کنند از فهم، بینصیب
این سادگی ز حکمت و رازِ تواناییست
هر کس به کینه دوخت رهی، در بلا...
قلب من خانه ے عشق اسٺ
وتو مهمان منـ ے
چشـم من روشـن ازاسمٺ شـده
چشمان منـ ے
حرفهایـت شــــده
آرامش هـر روز و شبـم
همچو پروانه ے عشقـ ے و
تو در جان منـ ے
تا کجا باید رفت
که باد
دنبالت نباشد
و شکوفه های بادام
از سر تنهایی
به شانه های تو
پناه ببرند..
و تو آرمیدی
در بستری سبز که به رنگ تو بود
و در فصلی نو جوانه زدی
تا به یاد آوری شکوه زندگی مردن را...
و عشق...
ربنای قلبی است که با نامت میتپد،
نمازی که در محراب نگاهت قامت میبندد.
تو که میآیی،
تمام واژهها وضو میگیرند،
و هر نفس،
شعری ناتمام از دوست داشتن میشود.
من،
در لحظههای بیقراری،
به سجدهی آغوشت پناه میبرم،
جایی که تمام اضطرابها،
مثل غبار از روحم فرو...
و عشق...
صدای ربنای دل است وقتی نامت را زمزمه میکند،
لحظهای که نگاهت، مثل اذان صبح،
تمام تاریکیهای وجودم را روشن میکند.
تو که باشی،
جهان، آرامتر نفس میکشد،
و هر تپش قلبم،
مثل مؤذنی خاموش، تو را صدا میزند.
من،
در آستانهی حضورت رکوع میکنم،
و هر بار...
انسانیت، دریاییست ژرف و بی کران،
با موجهایی از غم و شادی، گاه و بیگاه.
گهی آرام و صاف، چون آیینهای صاف،
گهی طوفانی و خروشان، چون دریای توفانزده.
در اعماقش، گوهرهای گرانبها نهفته،
مهربانی و عشق، و امید و راستی و وفا.
ولی بر سطحش، گاه زشتی و کینهای...
رهایم کن
بسپرم به خاطراتم
دیگر گردش دروادی تنهایی خاطراتم ممنوعه نیست جان دلم
تصور خیالت را آنچنان که دلم میخواهد پروازش میدهم برپهنه آسمان قلبم
آغوشت امن وجودم
نه پشت پرده هراس پنهان میشوم و نه پاهایم در تراس نگرانی ، سُر میخورد.
تمام زخم ها را ب جان میخرم..
نوش داروی من امید ب خداست..
ببخش تا رها از غم و آزاد از فکر و خیال باشی
بخشیدن دیگران در اصل کمک کردن به خود است تا آسوده از هر فکر و خیال باشیم …
بیقراریم را با قرار تو در کنارم درمان کنم .
آشفتگی ام را با آرامی تو در کنارم مرهم کنم.
دلدادگی را با دل سپردن به تو دل آرام کنم.
چگونه انتظار کشم، زمان این انتظار به پایان آید .
بار الها! تاب تحمل این جدایی تا به کی؟!
۱۴۰۳/۱۱/۲۱
بزرگ ترین ثروت ارامش است.
ارامش را مدیون کسانی هستیم ک درک می کنند نه قضاوت …
چه قدر دنیا قشنگ تر میشد همه بی سیاست
در وسط میدان بازی می کردند…
بی نقاب باشیم