«خاکستر زندگی» نارنج، همراه کودکی من، شاهد درد و رنج، اشک و لبخند من، احوالت چگونه است امروز؟ آیا مرا یادت هست هنوز؟ درد و رنجم را چه؟ اندک لبخندم را چه؟ هنوز هم به حیاط رنگ حیات میبخشی؟ هنوز هم، هر بامداد، با نوازش آفتاب، به گیلاس کنارت درود...