دوشنبه , ۵ آذر ۱۴۰۳
خوشبختی و آرامش همین درکنار هم بودن هاست !همین دوست داشتن هاستخوشبختی و آرامش همین لحظه های ماست !همین ثانیه هایی ست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم....
زن، مردی ثروتمند یا زیبایا حتی شاعر نمی خواهداو مردی می خواهدکه چشمانش را بفهمدآنگاه که اندوهگین شدبا دستش بهسینه اش اشاره کندو بگوید:اینجا سرزمین توست!...
یکدیگر را دوست بدارید ، اما از عشق زنجیر مسازیدبگذارید عشق همچون دریایی مواج میان ساحلهای جانتان در تموج و اهتزاز باشد......
جامعه ای خوب رشد میکند که پیرمرد هایش درختانی می کارند که می دانندقرار نیست هیچ وقت زیر سایه اش بنشینند....
آرزو دارم در روزگار دیگری دوستت می داشتم!روزگاری مهربانتر، شاعرانه تر، روزگاری که شمیم کتاب، شمیم یاسمن و شمیم آزادی را بیشتر حس می کرد... روزگاری که بر گل ستم نبود، بر شعر ، بر نی و بر لطافت زنان....
تو از قبیله ی بر باد رفتگان نیستیتو از خیل در یادماندگانیدر جان ماندگان....
دری به زمستان باز کن تا سپیدیِ برف هابه ما امیدِ زنده ماندن بدهدما گرما نمی خواهیمما امید می خواهیم...
آدمها...متعلق به شهری که آنجا زندگی می کنند نیستندبلکه متعلق به جایی هستندکه تکه ای از قلبشان، آنجا جا مانده استرعنا ابراهیمی فرد...
هرکس از دید یک نفر زیباست و تو تنها زیبای این عشقی☘️❣️عزیزحسینی☘️...
«تا بتوانی در این دنیا زندگی کنیسه چیز راباید رعایت کنی:به چیزی فانی عشق بورزی؛تنگ در آغوشش بگیری و بدانیزندگیت بسته به اوست؛و چون وقتش رسید که رهایش کنیرهایش کنی»_ماری الیور...
بهرام بیضایی :من می روم و نگاهِ تو ، تنها چیزی ست کهبا خود می برم...- چریکه ی تارا...
موج می زندبر کلافگی خیابانحضور خسته ی آفتابشهر پر از ماهی هایی ستکه تا ارتفاع هزار پا از سطح دریادر آکواریوم آرزوهای شانبرج می سازندیک نفر در خیابان فریاد می زند :باید در ابرها شنا کرد-بارما شریبی- خیابان تشنه ی زمین خوردن است...
مادر،از همه ما ضعیف تر بود؛ نه بخاطر غصه های مشترکمان، بلکه بخاطر غصه های خصوصی هر کدام از ما که خورده بود......
زن، زمینِ پاک وُ بارور استزن مهربان مادر استزن زندگی ستو دستانِ اویگانه فرجودی ستکه به افسونِ گرمش می توانچُنین جَهانِ تیره ی افسرده را،به رَنگ وُ آهنگ وُ فرهنگ آراستوَ شادمانه زیست....
فقط تاریکی می داند ماه چقدر روشن استفقط خاک می داند دست های آبچقدر مهربان است معنی دقیق نان را فقط آدم گرسنه می داندو فقط من می دانم تو چقدر زیبایی...
مهربانی مانند برف استهمه ی آنچه را که میپوشاند زیبا میکند....
در نهضت عظیم دو بازویشمن گریه ام گرفته که آخر...آخر چرا پرنده به دنیا نیامدم؟...
سهراب سپهری:زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ پر از عطر لطیف زندگی جنبش و جاری شدن است از تماشاگه آغاز حیات تا به جایی که خدا می داند......
به سراغ من اگر میایید نرم و آهسته بیاییدمبادا که ترک برداردچینی نازک تنهایی من-سهراب سپهری...
مولانا چقد قشنگ گفته:اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم؟!اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم؟!️...
نزار قبانی:ممکن نیست سخاوتمند تر از یک زن باشیاگر به او امنیت دادی،برای تو وطن خواهد شد......
اژدهای کوچیک گفت : « امشب سرد و تاریکه. »پاندای بزرگ گفت : « نگران نباش کوچولو. خورشید دوباره طلوع میکنه. » جیمز نوربری پاندای بزرگ و اژدهای کوچک...
به فردا دلخوشم شاید که با فردا طلوع خوب خوشبختی من باشه... برشی از ترانه...
-ولی به نظرم هیشکی دیگه مثل محموددرویش دلتنگی روقشنگ توصیف نمیکنه:‹ قطعه ای ازمن کنارتوست وقطعه ای کنارخودم وقطعاتم دلتنگ یکدیگرند . . می شودبیایی . .💜′🍃^.^: )! ›...
یکی از قشنگ ترین چیزایی کِ امروز خوندم ،این نوشته از الیاس علوی بود :خدا کند انگورها برسند . .جهان مست شود ، تلوتلو بخورند خیابان ها ،به شانه ی هم بزنند رئیس جمهورها و گداها . .مرزها مست شوند . برای لحظه ای تفنگ ها یادشان برود دریدن را ،کاردها یادشان برود بریدن را ،قلم ها آتش را آتش بس بنویسند .💗:) . ....
من بریدم؛ او برید؛ آنها بریدند از دلموای از این تصریف تلخ و درد ناهنجار من....ط.ع...
گفته بودند عشق اول بی ثبات ومشکل استپای مجنون درفراق لیلی اش اندر گل استعاشقی گر میکنی در کار دل اندیشه کنبعد ازان چون گل درون خاک تیره ریشه کناعظم کلیابیبانوی کاشانی...
من همیشه با سوزن نگاهبا نخ آرزو روزها هفته ها ماهها سالها را به هم دوختم هرچه بود از تو بود هرچه بود از تو بودبرشی از ترانه...
کار دیگری نداریم من و خورشیدبرای دوست داشتنت بیدار می شویم هر صُبح احمد شاملو...
سن تکجه بیر جان دییلسن منیم اوچون بیر دونیاسان...گونش سن آیسان کیهاندا کهکشاندا ثریاسان ... سعید هجران...
این قلب هجران کش چرا حسرت تمنا میکند..چون قلب عشق گم کرده است باز از نو پیدا میکند... دوبیتی سعید هجران...
فرانسس میرالس:هزاران شمع را می توان با یک شمع روشن کرد و زندگی این شمع کوتاه تر نمی شود. سهیم کردن شادی هرگز از آن نمی کاهد......
یک زن بیشتر از آنست که یک زن بماند میتواند یک شهر باشد با هزاران کوچه باهزاران خانه ولی یک پنجره میخواهد یک هوا میخواهد هوای یک مرد...
خواهر همان پرنده ایست کهحتی اگر پاییز باشی...به روی شاخه های بی روح و بی رنگ توآواز خوش زندگی می خواندتا بهار سمت تو بیاید......
دستی که به خدا داده شود از بنده ی او رو دست نمی خورَد...
چون دوستت میدارممی توانی در خودت ببالیچیزهای جدیدی کشف کنی در وجودتمی توانی دگرگون شده,بشکفی ,تازه شویچون دوستت میدارممی توانی آنچه هستی باقی بمانیو آنچه نیستی شوی...-مارگوت بیکل...
آگنس لدپی :اینکه بدانی کسی جایی به فکر توستو در گوشه ی گرم و امنی از قلبش جایی برای تو نگه داشته ، به لحافی نرم می ماند که دور خودت بپیچی و از سرما در امان بمانی!...
احمد شاملو:من در تو نگاه میکنم در تو نفس می کشم و زندگی مرا تکرار میکند....
چه خوب است که انسان روحی را یافته باشد تا در میان آشوبِ طوفان ها بتواند در دامنش بخزد، پناهگاهی اطمینان بخش که در آن به انتظار آرامش ضربان قلب خود نفسی برآورد ...بزرگترین شادی را در آن بیابد که خود را به اختیار او گذارد، احساس کند که رازدارش اوست زیبایی های جهان را با حواس او در آغوش کشد با قلب او از زندگی کام گیرد حتی با او رنج ببرد ...آه رنج کشیدن با دوست ، شادیست ! - رومن رولان- ژان کریستف...
مادرمپیامبری بود با یک زنبیل معجزهیادم هست در اولین سوز زمستانیالنگوهایش را به بخاری تبدیل کرد. تارا محمدصالحی...
آنا آخماتووا :اگر تو موسیقی بودیبی وقفه به تو گوش می سپردم واندوهم به شادی بدل می شد !...
گابریل گارسیا مارکز :باید جهان رابهتر از آنچه تحویل گرفته ای تحویل بدهیخواه با فرزندی خوب ، یا باغچه ای سرسبزاگر فقط یک نفر با بودن تو ساده تر نفس کشید یعنی تو موفق شده ای....
آندره مکین :برخی لحظه ها هستند که آرزو می کنی ای کاش می توانستی زندگی را در آن ها متوقف کنی..مثلِ لحظه ی شیرینِ اولین بوسه موسیقی یک زندگی...
بودا:زندگی خودتون رو با دیگران مقایسه نکنیدهیچ قیاسی بین ماه و خورشید وجود ندارهاون ها زمانش که برسه هر دو می درخشند...
لایق پرستش است کسے که در این بی مهرے ها،جانانه محبت میکند...!🌱...
سپیده که سر بزند،در این بیشه زار خزان دیدهشاید دوباره گلی بروید؛شبیه آنچه در بهار بوئیدی!پس به نام زندگی،هرگز مگو:هرگز! -پل الوار...
من زمستان شدنم را به کجا شکوه برم؟ روزی این مزرعه هم حالِ دلش عالی بود......
احمد شاملو:بیشترین عشق جهان رابه سوی تو می آورم...چراکه هیچ چیز درکنار مناز تو عظیم تر نبوده است......
قلبمو عادت بده به عاشقانه مردن از عشق زنده بودن از عشق جون سپردن عشق من عاشقم باش برشی از ترانه...
شادی هایت رابر صورت من بریز فروردین من!و اضافه هایش راپست کن برای کسی که بهاری ندارد.- محمد شمس لنگرودی...