پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
عزیز منچرا این روزها اهلی ما نمی شوند ؟و باد مثل یک حاکم دیوانهتازیانه می زندتازیانه می زندهرچند اشتیاق ام به توهمیشگی دست در دست استو لب به لب دوست داشتنم به وقت توو کبوتر سفیدی امکه به سفیدی دست های تو آموزمو شال گردنی نارنجی اتدوست داشتن امبه دور گردنت......