پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
وقتی که تو بی شال در این شهر بتابیدیگر چه ثوابی؟ چه گناهی؟ چه عذابی؟.دل می بری از قاضی و از شیخ و مریدانبا قاضی دلداده، چه حکمی؟ چه عِقابی؟.تا جام لب سرخ تو بر کام فقیه استحَد کی خورد آن کس که خُرَد جام شرابی؟.با دیدن ماه رخ تو عید بگیرند...مردم و شود روزه فراموش، حسابی.حوری تویی و آتش چشمان تو سوزاندیگر چه بهشتی؟ چه عذابی؟ چه کتابی؟.ترسم که فراموش شود مذهب مردموقتی که تو بی شال در این شهر بتابی...