وقتی که تو بی شال در این شهر بتابی دیگر چه ثوابی؟ چه گناهی؟ چه عذابی؟ . دل می بری از قاضی و از شیخ و مریدان با قاضی دلداده، چه حکمی؟ چه عِقابی؟ . تا جام لب سرخ تو بر کام فقیه است حَد کی خورد آن کس که...
شهریور دختر ته تغاری تابستان عجیب بوی پاییز میدهد! بوی باران نگاه آفتابش هم دیگر آنقدر سوزان نیست شهریور انگار اصلا دختر تابستان نیست!
چه خوب بود... اگر بین من و تو... نه رودی بود و نه کوهی... و نه سایهی هیچ ناامیدی... و نه هیچ آفتاب تند سوزانی.. بین ما فقط راهی بود هموار و صاف و روشن که قلبهای ما را به هم میپیوست ... ️️️
گل شوی در باغ عشقم ، باغبانت می شوم در کویر داغ و سوزان ، سایبانت می شوم
دستهایت را چون خاطره ای سوزان در دستان عاشق من بگذار.........
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را من سردم و سردم ، توشرر باشو بسوزان من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را من سردم و سر دم ، تو شرر باش و بسوزان من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را