در محله قدیمی خانه ی کلنگی تان آجرهایش بست نشسته اند به امید اینکه روزی چند خط تا شده را از خاطرات فروریخته درزشان برداری برگرد از دست یازده هزار موی سپید دور نامه نجاتشان ده من هر روز یک تار سپید موهایم را دور نامه می پیچم.