پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در کنارت حضرت محبوب و جانان نیست، هست؟لحظه لحظه منتظر ماندن که آسان نیست، هست؟دل گرفتار کسی باشد که سهم دیگری ست هیچ فرقی بین آزادی و زندان نیست، هست؟تو کنار خاطراتش، او کنار یار خودحال تو با حال او هرگز که یکسان نیست، هست؟ گرچه فهمیدی دلت بازیچه بوده دست اومرد عاشق لحظه ای درگیر جبران نیست، هست؟چشم ابری قاصد غم های در دل خفته استظرف صبرت می شود لبریز، پنهان نیست، هست؟گرچه رفتن قسمتی از عاشقی کردن شده است ...