سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
درخت عشق بریده شد ز سردیعشق بریده شد همچو درخت سرویندانستم کیستی!و ز کدام دیاری؟وز کدام سرزمینی!هجرت برگی ز درخت پاییزیصبح گاهان نظاره کنم ملالت و زردی!شب هنگام،روم به خواب و مستیفال گوش زندگیم،در راستی و مستینور شب تارم بودیآبشار نیلگون زندگیم بودیصخره ی سخت وجودم هستیگل های وحشی چه کردند؟صخره ی عشق را حصار کشیدندپیچک نیلوفری هستیرقصان و عریان!شدند،برگهای افرای وجودم!...