سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
انگار که کلی دویدم برای رسیدن به مقصدم نفس نفس زدم، عرق ریختم، زمین خوردم، زانوم زخمی شده، پام تاول زده و... اما حالا که به مقصد رسیدم، حالا که بعد از کلی جون کندن و کنار زدن موانع به اون مقصد کوفتی رسیدم می بینم اصن اینی که رو به رومه اون چیزی که می خواستم نیس! اینجا، اونجایی که قرار بود بهش برسم نیس! و اون لحظه اس که ذهنت از هجوم سوال ها به مرز انفجار می رسه؛ نکنه از اول مقصدو اشتباه انتخاب کرده بودم؟ نکنه راهو اشتباه اومدم؟ نکنه اصن همه چی درس...