
کاتب سرگردان
حروف سرگردان جملات سرگردان اصوات سرگردان آدم های سرگردان!
انگار که کلی دویدم برای رسیدن به مقصدم نفس نفس زدم، عرق ریختم، زمین خوردم، زانوم زخمی شده، پام تاول زده و... اما حالا که به مقصد رسیدم، حالا که بعد از کلی جون کندن و کنار زدن موانع به اون مقصد کوفتی رسیدم می بینم اصن اینی که رو...
آن شب بر خلاف همیشه،
آنچه ک ب دست باد سپرده شد
آرزوها نبودند! احساسات نام داشتند...
فاطمه عبدالوند
دوباره ساعت صفر و من و خیابان ها
و من ک گم شده ام لا ب لای انسان ها
دوباره ساعت صفر است و بغض من ترک برداشت
خوشا ب حال شما ای همیشه خندان ها
مهم ترین گمشده ی هرکس خودشه
حالا بعضی وقتا این گمشده رو تو یه آهنگ
یا تو یه فیلم
و حتی تو خط به خط یه رمان پیدا می کنی.
فاطمه عبدالوند
...و هیچکس نمیدانست،
که نام آن کبوتر غمگین،
که از قلبها گریخته،
ایمانست...
فروغ فرخزاد
به دست خط آدما توجه کنین
دست خط اینطوریه که شاید طرف نوشته باشه من امروز خیلییی شادم اما خطش داد بزنه که مثه چی دروغه!
فاطمه عبدالوند
ترا من چشم در راهم
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
نیما یوشیج
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که
لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود!
سهراب سپهری
ای عشق..
شکسته ایم مشکن ما را
این گونه به خاک ره میفکن ما را
ما در تو به چشم دوستی میبینیم
ای دوست مبین به چشم دشمن ما را.
فریدون مشیری
هیچ کس جز خودت نمی فهمه چه رنجی می کشی!
و من چندین تا منم
منی که منعطف است، مهربان است و دلسوز
منِ دیگری که سرد است، بی تفاوتی در خونش جریان دارد و خنثی.
منِ قاطع و محکم که حرفش یکی ست.
اما از همه غریبه تر منِ ناآشنایی است که دلتنگ می شود! شکننده است و کم...
تاحالا از شدت خشم به اوجِ غم رسیدی؟
تاحالا از فریاد به اشک رسیدی؟
از بن بست به بن بست رسیدی؟!
فاطمه عبدالوند
شرایطم در حال حاضر مثه اون کسی که یه دزد اومده تو خونش، یه دفعه همسایه در خونه ی طرفو می زنه
دزده، صاحب خونه رو می فرسته تا درو باز کنه، بعد اسلحه شو از پشت در میزاره رو پهلوی صاحب خونه، تا حرف اضافه ای به طرف نزنه!...
کاش هیچ وقت به اون نقطه نرسین که با تموم وجود بپذیرین، واقعا اوضاع همینه که هست و من هیچ غلطی برای تغییرش نمی تونم بکنم¡
تلخ ترین خنده را آدم برفی ای داشت که زیر آفتاب در حال آب شدن بود اما باز هم تا لحظه ی تموم شدنش می خندید¡
\فاطمه عبدالوند\
رابطمون با اطرافیان شده مثه رابطه ی صداوسیما و سریال گاندو، کلا یا می خوان سانسورمون کنن یا حذفمون... چه خبرتونه¿¡
\0624\
مثل صفر قبل از اعداد
همون قدر بی تاثیره¡
امید دادناتون رو میگم...
\فاطمه عبدالوند\
ولی من میگم تن فروشی رو خودتون بهمون یاد دادین¡ همونجایی ک آرایشگره برگشت گفت موهات هم بلنده هم خوش رنگ اگه بخوای می تونی از ته بزنیش اون وقت با قیمت خوب برات می فروشمش
و این تازه اول ماجرا بود...
ساده بگم،
دلم خیلی تنگه محرمه...
من خیره به آینه و او گوش به من داشت
گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما را
بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش
ای زن، چه بگویم که شکستی دل ما را
فروغ فرخزاد