متن دلتنگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگ
محبوب من
امروز پیش از آنکه خورشید چشم هایش را
روی دلتنگی هایم بگشاید
پلک هایم دنیا را به آغوش کشیدند
اما من هنوز هم خسته ام
خسته از حرف هایی که
درد عمیقی را به قلبم هدیه داده اند
خسته از آدمهایی که تو را در نگاه دیگران می...
در کوچه ای خیس از نم بارانی
تنهایم و خسته ، غرق در حیرانی
هر قطره ی باران ز غمت می گوید
دلتنگِ تو ای عشقِ شدم ، پنهانی
....
.....فیروزه سمیعی
در حالی که درد می کشم از عذاب هایی که زندگی به من داده است اما دلتنگ توام...
ای عشق درد را می کشم اما بیشتر از حجم عذاب ها تو را دوست دارم...
دلتنگت که میشوم
آدم دیگری می شوم
بی قرار تر
عصبی تر
کلافه تر و تلخ تر
جالب اینکه با اطرافم هم کاری ندارم
همه اش را نگه می دارم
و دقیقا سر تو خالی می کنم
که دلتنگت هستم..
وقتی دلتنگ باشی
تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند
باز هم
دل تو بارانیست
خیس تراز دریا
خراب تر از امواج.....
آدم چقدر زود پیر می شود ؛
وقتی احساسش ،
اضافه تر از درک آدم هاست ... !!!
منم محتاج آغوشت
توخواب وتوی بیداری
واکن آغوش و ثابت کن
هوامو دائماً داری
به گرمای تنت بسپر
من محتاج گرما را
به صد گلبوسه رنگین کن
تنی رنجور و تنهارا
بیا بازم بمون پیشم
تو مجنون شو منم لیلی
بیا ثابت کنم این رو
که میخوادت دلم خیلی
تومیدونی...
دلم هوای تورا کرده…
دلم هوای خنده های بی وقفه یمان بدون توجه به مکان و زمان را کرده
دلم هوای با تو صمیمی بودن را کرده
دلم هوای برگشت را دارد…
عمیق وجودم کمبود تورا نفس میکشد
میخواهم برگردم اما همه چیز هوای دلم نیست…
دل تنگ توعم اما...
هر جا که از عشق سخن به میان آمد،
تو را به یاد آوردم
هر چه شنیدم تو بودی.
هر چه خوانده ام تو.
یاد تو ادبیات را زنده می کند
یاد تو، می آید در کلاس درس. در شعر می نشیند ، از زبان استاد جاری می شود و...
برای من که هیچ،
برای خودت ،
دلت تنگ نمی شود ؟!
حجت اله حبیبی
از یه جایی به بعد به خودم قول دادم دیگه قوی باشم دیگه کم نیارم اشک نریزم سمتش نرم .
همه اینکارارو کردم اما یه وقتی یه جایی با شنیدن آهنگی که برام فرستاده بود بغض همه وجودمو گرفت .
چقدر سلول به سلول تنم دلتنگ ش بودن ، چقدر...
گاهے چنان
گره می خورد دلت به دلی
ڪه هیچ چیز و هیچڪس را
یاراے گشایشش نیست
گاهے چنان مست می شوی
از شنیدن صدایی
ڪه نفس هایش را بوسه می زنی
گاهے چنان نامے را
با جان و دل می خوانی
ڪه پژواڪ موسیقے عاشقانه ایست
گاهے چنان بیتاب...
دلتنگ کسی بودن مثل یه هیولاست که با هر اتفاق خوبی که برات میفته، می چسبه از یقه ت، زل می زنه تو چشمات و بهت می گه حق نداری شاد باشی.
رزی
یاسی
ریحون
دلتنگ شدم وقتی گفتی ز تو مهجورم
رفتی و به دنبالت، می آیم و مجبورم
من بی تو شدم مجنون یک عاشقم و شبگرد
دنبال تو می گفتم... با گریه نرو برگرد
جمعی همه از خواب و با یاد تو من مستم
من هر چه که هستم بازم عاشق تو...
سرما به قدری بود که ماهیت باران راهم عوض کرده بود.درون خانه هوا سرد تر از کوچه و خیابان بود.لباس سفید کوه رو به رو، هوای ابری،دانه های بی قرار برف...گویا پایان سفر پدر و مادرم با پایان سفر دنیایِ کسی دیگر و رسیدن به مقصد ابدی اش مطابقت داشت....
کنارم بنشین
دلتنگ شانه هایت شده ام
دلتنگ شب های فروغ خوانی و
غزل های عاشقانه...
انتظار آمدنت را می کشم و
برایت همان چای همیشگی
با عطر بوسه هایت را آماده کرده ام!
تو باشی و نوازش هایت
تو باشی و دستانت
اصلا ما را چه به فراق زمانه...
دلتنگ نگاهش می شوم
حتی میان خواب ها یم
می دانی؟
گاها حواسم پرتِ بچه ها می شود
خوب نگاه شان می کنم
و حرف هایشان را می شنوم
انگار گوشم
از این حرف ها پُر نیست
می خواهم در خوابی عمیق
کودکی ده ساله باشم که تمام افکارش
عروسک...