چرخاند مرا گردشِ دوران وُ... دَمَش گرم انداخت مرا گوشه ی زندان وُ... دمش گرم گهگاه که با یادِ لبی شعله گرفتم سوزاند مرا نغمه ی باران و... دمش گرم چون گوشِ کسی محرمِ اسرار نمی شد آمد به دلم یادِ سلیمان و... دمش گرم دستم نرسد تا به سرِ...