پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دی و بهمن ز گرد راه رسیدشد زمستان و کوچهها یخ بست دانه دانه چو پنبههای لطیفبرف بارید و بر درخت نشستشاخههای ظریف شب بو رابرف سنگین بی حساب شکستطفل ذوقم بهانه جویی کرد که گل زرد و ارغوانی کو وقت اسفند و گل دوباره شکفتباغ زیبا شد و بهار آمدبرگ را دانههای باران شست آب رفته به جویبار آمد...