پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گوشه ای نشسته امو دویدن ثانیه ها را از مرز روزها و شب ها نظاره میکنماما مدت هاستنه دیگر این اتاق کوچک راضی ام میکندنه پنجره ای که یک وجب بیشتر آسمان ندارددلم تنگ است...برای ستاره هابرای سکوت ماهبرای رقص مهتاببرای شبهایی که آرام سر بر بالین میگذاردمبی هیچ خیال و رویای محالیبرای روزهایی که دلتنگ کسی نبودم...خسته ام...راههای زیادی را رفتمبرای فراموشی!هیچ راهی نیست....