همه رفتند و نماند از یار، جز حسِّ گذر لیک در دل بود نامت، ای حضورِ بیخطر خلوت عالم پر از پژواک تنهایی شدست لیک یک دل گرم مانده، با تو، ای صبحِ ظفر هر که با ما بود، رفت و هرچه بود، آمد و رفت تو همان ماندگارترینی، سایهات...