متن زخم بی نام
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زخم بی نام
                    
                    
                    **زخمِ بینام**  
دیگر نمیپرسم،  
نمیخواهم بدانم  
که این درد از کدام سایه افتاد  
بر تنِ خستهام.  
دیگر نمیگویم،  
چرا که واژهها  
در گلوی شب گیر میکنند  
و هیچ سحری  
برایشان راهی نمیگشاید.  
تنها در گوشهای مینشینم،  
در دلِ خاموشترین ساعت،  
جایی که زخمها،  
آهسته  
در رگهای شب شنا میکنند.  
حقم...
                
سعید رضایی فر
            
                        
            
            
                        
            
        
    در حال بارگذاری...