متن شب غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شب غمگین
کاش امشب..،
تو به خواب منِ دل خسته پیدا بشوی.
باران اشک را،
بر دل شکستهٔ شب میبارم
و در گوش کر او
وعدهٔ روزهای بهتر را میدهم
زیر آسمان شهری که
مردمانش در حسرت صداقت میسوزند!
بگذار دستان ماه بگیرد
ستارهی بیفروغِ چشمانم را
شاید در آغوشِ آرامِ شب
دردهایم از لابهلای پلکها
سُر بخورند
و به خواب بروند
من خستهام
از شمردنِ سایههایی
که نیامدند
و از صدای گامهایی
که همیشه پشتِ در،
محو شدند
دلم،
در پستوی سکوت
چیزی شبیه گریه میسازد
بیآنکه اشکی...
شام تا شام
بر بلندای بامِ بخت، ببین
بسترِ سرد از نبودت را
و با سوسوی ستارگانِ محبّت
بلرزان دلت را
به حالِ دلم!
شب و تنهایی و یادت.
آغاز غمیست بر دل ما.
**زخمِ بینام**
دیگر نمیپرسم،
نمیخواهم بدانم
که این درد از کدام سایه افتاد
بر تنِ خستهام.
دیگر نمیگویم،
چرا که واژهها
در گلوی شب گیر میکنند
و هیچ سحری
برایشان راهی نمیگشاید.
تنها در گوشهای مینشینم،
در دلِ خاموشترین ساعت،
جایی که زخمها،
آهسته
در رگهای شب شنا میکنند.
حقم...