سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
آن هنگامه که جان ارزانی وطن بود و خون ارزانی هدف جوانان یک به یک و تن به تن و پشت به پشت هم رهسپار جاده عاشقی بودند.و ای حال عاشق بودن..... عاشق بودن که چشم بر مکر دنیوی بستند قدم در راه عاشقی گذاشتن .و ای حال آنان شکفتنی فارغ از هر غنچه بودنی هستند که، جوانهٔ سبز زندگی خود را از همان نقطه آغاز فراموش شدهٔ من و شما به دست انجام سپرده اند.آنان که شب به هنگام بیداری می جستند وسر به سجده می نهادند گویی در اسمان ها به پرواز طلایی خورشید ...