سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
جای خالیت چه بلایی سر قلبم آوردجای شونت روی زانوی خودم خوابم برددلم ازت چه بد زخمی خوردمن که برم حال بد تو خوب میشهمن که برم دردای تو تموم میشهبی خیالش من که دلم موند پیشتمن رو به راه میشم عزیزم میخوابه آتیشم عزیزماشکامو که کامل بریزم خوب میشه این قلب مریضمهر جای شهرو بی تو گشتم از هر خیابونی گذشتمچشمای بارونیمو بستم هی بی هوا دراومد اشکمواسه حرفایی که خوردم به تو خرده نمیگیرمخودمو قبل تو کشتم به یه مرده نگو بی رحمبی رحم ...
تو از چی دلخوری پرو نمیشه ریخت تو بالشای آجریدلت گرفته و تفنگ سرپری از چی دلخورینه گریه داری و نه میشه خنده رو کشید به صورتتگذشته هات هنوز نمیره تو کتت بغضه عادتتالله من سفید دنیام سیاه الله دل نمیشه سر به راهالله تنها تو انبار کاه هی میگشتم دنبال نخ سوزنای اشتباهالله جونم آلودست ببخش دائم بهم زدن رو دست ببخشالله من اصلا آدم بده لااقل تو مثل آدم مردنو یادم بدهمه گرفت دنیام گم شدی رفتی من صدات کردم وقتی میرفتیتو قضاوت کن اشتباه ه...
جونم به لب رسید تا عاشقم شدیتا بی قرار و مجنون و شیدامثل خودم شدیحالا که وقتشهپاتو عقب نکشتصویر عشقو خاموشو تنهارو پوست شب نکشبی قراری نکن دلم –گریه زاری نکن دلم ........
چه دل خونیه … !! حالم خرابتر از اون که بدونیه … !! چه دل خونیه … !! اونی که داره میگذره جوونیه … !! کجا تو گم شدی کجا نشونیه … !! چه دله خونیه … !! تو حالی که باید عشق برسونیه … !! چه دله خونیه … !! داره بارون میاد چه آسمونیه … !! چیزایی که میگی به چه زبونیه …...