پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
قشنگ ؟چی دارین می گین؟ شگفت انگیزه، آنقدر شگفت انگیز که دیدنش باید ممنوع بشه.چشم هاش به لطافت ابریشم ؛دست هاش رنگ آبنوسه؛ نگاهش کافیه تا آدم محیط بهشتو مجسم کنه. صداش تارهای قلب آدمو می لرزونه. مگه زیباییش از این زیبایی هاست !خیال می کنی من دارم از یه زن معمولی حرف می زنم که میشه تو کوچه و خیابون بهش برخورد ؟زنی که کارمند بایگانی باشه یا تو اداره آتش نشانی می شینه به تلفن ها جواب میده؟ خیر،این زن از تو داستان های پریان بیرون اومده،باور کن...
تو جنگجوی تازه نفس من حریف خوبمن زورگوی قصه ام وتو ضعیف خوبمن مرد افتضاح خداوند در زمینتو شاهکارخلقت وجنس لطیف خوبمن گرچه باشکوه ولی باشکوه بدتوگرچه ناشریف ولی ناشریف خوب توحرف های خوب ولی با زبان تلخمن شعر های تلخ ولی با ردیف خوببین من و تو عشق به الودگی گذشتگرچه کثیف بود ولی یک کثیف خوب...
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکناکنون زمان زندگی ست، تاخیر را باور نکنحرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزناز دشمنی پرهیز کن، شمشیر را باور نکنخود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندانتو شاهکار خلقتی، تحقیر را باور نکنبر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکشزیبا و زشتش پای توست، تقدیر را باور نکنتصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستیاز نو دوباره رسم کن، تصویر را باور نکنخالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفریدپرو...