شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
زلفانت آن سلسله ی ممتدی ست که پای من «مجنون» را به سوی همه کس، همه کس، همه کس، زنجیر است؛و دلم آن زلال غمناکی ست که جلوه های سوزانت را در بطن همه چیز، همه چیز، همه چیز، ...
طیور کثیرة فی رأسی،قیود کثیرة فی قدمی... انبوه پرندگان در سَرم،زنجیرهایِ بسیار در پاها... آدونیسترجمه: سعید هلیچی...
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم هر لحظه که می کوشم در کارکنم تدبیر رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر...
نمیخوام دیگه انقد تحقیر بشم/اسیرت بشم دل به زنجیر بدم...
دست به دستِ هم داده اند دیوارهاتا به زنجیر بکِشند پنجَره ایکه مشکوک باز میکند مسیرت را چَشم... .حادیسام درویشی...
اگر پایش به زنجیر است امابه سوی آسمان می روید او سبزسپهر نیلگون هرچند دور استولی زیباست رویِش... سخت زیباست!...
حالا که مُرداد استبیاویز پِچ پِچی از دهانتبر آن لاله که دیده نخواهد شد،سرخ چون داغی بر بالِ این پروانه در بندِ زنجیری سرد...
زلف تو باز این دل دیوانه راحلقه درافکند و به زنجیر کرد...
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکناکنون زمان زندگی ست، تاخیر را باور نکنحرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزناز دشمنی پرهیز کن، شمشیر را باور نکنخود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندانتو شاهکار خلقتی، تحقیر را باور نکنبر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکشزیبا و زشتش پای توست، تقدیر را باور نکنتصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستیاز نو دوباره رسم کن، تصویر را باور نکنخالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفریدپرو...
هیچ کس آزاد نیست، حتی پرنده ها هم به آسمان زنجیر شده اند....
ما خود زنجیرهایی که در زندگی به تن می کنیم را می سازیم....
At night you have to lock andchain me for four hours...شب باید تو چهاردیواری بغلت قفل و زنجیرم کنی ......
سرتاسر بدن شما چیزی جز اندیشههای شما نیست ! یعنی آنطور که شما خود را میبینید ، اگر زنجیرهایی که بر روی افکار شماست بشکنید ، زنجیرهای جسم شما هم از هم میگسلد ......
فکر زنجیری کنید ای عاقلانبوی گیسویی مرا دیوانه کرد...
به غضنفر میگن فرق بین انجیرو زنجیر چیه؟ میگه والا شانسیه، یکی شانس داره زن جیرش میاد، یکی شانس نداره ان جیرش میاد....
برای داشتنتاز تمامِ جهان گذشته اممرا بخواه مرا بخوانو عاشقانه تکرار کنکه پای به زنجیرم و دل در بندبه اُمیدِ تو زنده مانده اماین یعنی عشقیعنی که تو نیمه ی جانِ منی......
برخی نمیتوانند زنجیرهای خود را بگسلند.با این وجود میتوانند دوستانشان را رهایی بخشند.باید آماده باشی که خود را در آتش بسوزانی؛اگر خاکستر نشوی چگونه میخواهی نو شوی؟نیچه | چنین گفت زرتشت...
باد با حلقه ی زلفان تو بازی میکردگفتم: این مغز سبک را هوس زنجیر است...
عشق را فقطبا حلقه در دستدرگیر نکنیمعشق را تا به ابدبه دل زنجیر کنیم ......
نه دامیستنه زنجیرهمه بسته چراییم؟!...
زندگی یک فهم استفکر زنجیر کنی یا پروازدر همان خواهی ماند...
عشق را /فقط با حلقه در دست در گیرنکنیم...عشق را /تا به ابد به دل زنجیر کنیم......
شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده استدوباره هر شب من رنگ کربلا شده استوزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشققسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشقدوباره شوق حرم تا خدا دلم را بردبه عرش روشن کرب و بلا دلم را برددوباره ماه محرم، رسیده ماه عزاغروب غربت جانکاه سیدالشهداصدا صدای قدیمی طبل و زنجیر استفضا فضای صمیمی ولی چه دلگیر است...